شهادت امام جواد علیه السلام
امام جواد علیه السلام با پیشنهاد تحمیلی مامون ، با دختر ماءمون
به نام زینب که به (ام الفضل ) معروف بود، ازدواج کرد ولی او (نازا) بود امام جواد علیه السلام با کنیزی به نام سمانه مادر امام دهم ، علیه السلام ازدواج کرد و از او دارای
فرزند شد.
ام الفضل بر سر همین موضوع ، کینه امام جواد علیه السلام را به دل گرفت وقتی که ماءمون از دنیا رفت ،
برادرش معتصم ، خلیفه شد، او نتوانست وجود مقدس امام جواد علیه السلام را تحمل کند، سرانجام با جعفر (پسر مامون )
در فکر توطئه قتل آن حضرت برآمدند، برای این کار ام الفضل را مناسب دیدند، به او
پیشنهاد کردند او پذیرفت و زهری را در انگور رازقی نمود، حضرت جواد علیه السلام را با آن انگور، مسموم و
شهید کرد.
وقتی که امام جواد علیه السلام در بستر شهادت افتاد، ام الفضل پشیمان شد و، گریه می کرد، امام جواد علیه السلام به او فرمود: (چرا گریه
می کنی ؟ گریه تو سودی ندارد سوگند به خدا بزودی به فقر و دردی گرفتار گردی که نجات
و درمان ندارد) آری آن بزرگوار این گونه در جوانی به شهادت رسید.
طولی نکشید که
ام الفضل بیمار شد، هرچه دارائی داشت برای درمان خود، مصرف کرد، ولی خوب نشد، و
دارائیش رفت به گونه ای که گدا گردید و سر راه عبور مردم ، دست سؤال دراز می کرد و
گدائی می نمود و با این وضع از دنیا رفت .
این فراز بیانگر زندگی سیاسی امام
جواد علیه السلام است که هرگز تسلیم
طاغوت زمانش ، معتصم (هشتمین خلیفه عباسی ) نشد، و تا آن جا که ممکن بود، مردم
زمانش را از پیروی آن طاغوت برحذر داشت ،
و در این راستا تا پای شهادت پیش رفت ،
و در عنفوان جوانی (25 سالگی ) به شهادت رسید، شهادتی مظلومانه و جانسوز، توسط
همسرش که ماءمور نفوذی طاغوت در خانه آن بزرگوار شده بود.
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم علیهم
السلام
نوشته : محمد محمدی اشتهاردی