یاد خدا: خود را در همه حال در محضر خدا دیدن.
ذکر مراتب
دارد: ذکر زبانی، ذکر ذهنی، ذکر قلبی
ذکر وجودی(فعالیت ها همه در
مسیرحق)
صراحت بیان: اجتناب از سخنان دو پهلو، استفاده از استعاره و کنایه آنها
هم به دلیل این است که الفاظ تاب محتوای عرفانی را ندارند.
تأکید بر ریاضت شرعی:
عمل بع تکالیف شرعی و رساله ها بالاترین ریاضت است و را عرفان حقیقی با انجام
واجبات(نماز، روزه، خمس و..) و ترک محرمات(غیبت، دروغ، تهمت، اجتناب از نگاه به
نامحرم و...) به دست می آید یعنی بهترین آدرس را باید از صاحب خانه(خدا)
گرفت.
پرهیز از فرقه گرایی: بسیاری از مردم با دیدن کار خارق العاده ای از کسی
ارادت قلبی و عاطفی به او پیدا می کنند و این سبب فرقه گرایی می شود. عارفان حقیقی
مانند میزاعلی قاضی، شاه آبادی، امام خمینی و...در طول تاریخ اجازه تشکیل فرقه خاص
در کنار مسلمانان نداده اند.
-ناشناخته بودن: عارف حقیقی دنبال اسم و رسم و
تظاهر نیست و از مراسم خاص صوفیانه اجتناب می کند.
هرکه را اسرار حق
آموختند مهر کردند و زبانش دوختند
خود دوستی روان شناختی : عارف حقیقی مقام
خود را بالاتر از آن می بیند که با گناه بی ارزش کند اوخودبزرگ بین نیست و خودخواهی
اخلاقی ندارد. عارف حقیقی در عین خود دوستی، فریب حالات و مقامات خود را نمی
خورد.
محبت( زبانی و عملی) به همه انسان ها: به همان میزان که دغدغه سعادت خود
را دارند به سعادت انسان ها می اندیشند. البته در دام شعار عبادت به جز خدمت خلق
نیست هم گرفتار نمی شوند خدمت به خلق یکی از جمله عبادت های بزرگ است. البته خدمت
به مردم دونوع است : 1- رفاهی 2- معنوی و ارشادی.
محبت نسبت به همه آفریده ها:
همه موجودات(جمادات و نباتات و...) مخلوق خدا و یادکننده اویند
عاشقم بر همه
عالم که همه عالم از اوست.
ناامیدی از انسان ها: در ازای محبت شان به مردم چیزی
طلب نمی کنند. تحمل جفای مردم برایشان آسان است اما ظلم پذیر نیستند. و در برابر حق
کشی سکوت نمی کنند.
زیبا دین همه چیز: راضی اند به رضا و مقدرات الهی. و درد و
رنج زندگی برای آنها معنا دار است و ناشکری نمی کنند.
مرگ اندیشی: از مرگ غافل
نیستند و اگر غفلتی کنند سریع توبه و بازگشت می کنند. و مرگ را دیدار معشوق حقیقی
می دانند نه پایان زندگی. برخی از عارفان دروغین می گویند نسبت به مرگ بی اهمیت
باشید. [1]
پی نوشت :
[1] درآمدی
برعرفان حقیقی و عرفانهای کاذب، احمد حسین شریفی،صهبای
یقین،1378،ص122.
* انَا خاتَمُ الاْوْصِیاءِ، بی یَدْفَعُ الْبَلاءُ عَنْ
اهْلی وَشیعَتی . (دعوات راوندی : ص 207، ح 563 )
من آخرین وصیّ پیغمبر خدا
هستم به وسیله من بلاها و فتنه ها از آشنایان و شیعیانم دفع و برطرف خواهد شد.
* إنَّ الْحَقَّ مَعَنا وَ فینا، لا یَقُولُ ذلِکَ سِوانا إلاّ کَذّابٌ
مُفْتَرٍ، وَ لا یَدَّعیهِ غَیْرُنا إلاّ ضالُّ غَویّ .
(بحارالا نوار: ج 53، ص
191، ضمن ح 19)
حقیقت - در همه موارد و امور - با ما و در بین ما اهل بیت عصمت و طهارت خواهد بود و چنین سخنی را هر فردی غیر از ما بگوید دروغ گو و مفتری می باشد؛ و کسی غیر از ما آن را ادّعا نمی کند مگر آن که گمراه باشد.
* امّا
امْوالُکُمْ فَلا نَقْبَلُها إلاّ لِتُطَهِّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ، وَ مَنْ
شاءَ فَلْیَقْطَعْ . (إکمال الدّین : ج 2، ص 484)
اموال - خمس و زکوت - شما را
جهت تطهیر و تزکیه زندگی و ثروتتان می پذیریم ، پس هر که مایل بود بپردازد، و هر که
مایل نبود نپردازد.
* إنّا نُحیطُ عِلْما بِانْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا
شَیْیءٌ مِنْ اخْبارِکُمْ. (احتجاج : ج 2، ص 497 )
ما بر تمامی احوال و اخبار
شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست .
* سَجْدَةُ الشُّکْرِ
مِنْ الْزَمِ السُّنَنِ وَ اوْجَبِها. (وسائل الشّیعة : ج 6، ص 490، ح 3)
سجده
شکر پس از هر نماز از بهترین و ضروری ترین سنّتها است .
الحاسِدُ مُضِرٌّ
بنَفْسِهِ قَبلَ أنْیَضُرَّ بالمَحسودِ ، کإبْلیسَ أوْرَثَ بحَسَدِهِ لِنَفْسِهِ
اللَّعْنَةَو لآدمَ
الاجْتِباء
(بحار الأنوار ،ج 73 ،ص 255، ح23 )
حسود، پیش از آن که به محسود زیان رساند، به خود زیان
مى زند؛ مانند ابلیس،
که با حسد ورزى براى خود نفرین خرید و براى آدم علیه السلام برگزیدگى .
سؤال
آیا اگر کسى مقدارى پول در حساب قرضالحسنه
داشته باشد و خمس به او تعلق بگیرد
ولى به آن پول دست نزند و از پولى که نزد خودش
است بخواهد خمس آن را بدهد، وظیفهاش چیست؟
جواب
اگر کسى بدهى خمسى خود را بخواهد از درآمد سال آینده بدهد، باید اول خمس آن درآمد را بدهد و سپس از باقیمانده آن بدهى مربوط به خمس را ادا نماید.
«علی بن حسین بن موسی بن بابویه» معروف به «ابن بابویه»، پدر بزرگوار شیخ
صدوق، فقیه و پیشوای مردم قم بوده است. به گفته ی ابن ندیم، وی 200 جلد
کتاب نوشت و در سال 329 هـ. ق رحلت کرد.
وی از کسانی است که، توقیعاتی به خطّ شریف حضرت قائم (عج) برای او ارسال شده است. («حضرت مهدی (عج) فروغ تابان ولایت»، ص 275)
راه شناخت مؤمن و منافق ( اخلاقى ، انسان شناسى ، سیاسى (
وَ قَالَ علی[علیه السلام] لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِى هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِى مَا أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِى مَا أَحَبَّنِى وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ص أَنَّهُ قَالَ یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ .
ترجمه :.و
درود خدا بر او ، فرمود : اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود ، با من
دشمنى نخواهد کرد ، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد ، دوست
من نخواهد شد و این بدان جهت است که قضاى الهى جارى شد ، و بر زبان پیامبر اُمى
(ص) گذشت که فرمود :
" اى على ! مؤمن تو را دشمن نگیرد ، و
منافق تو را دوست نخواهد داشت
."
«اَصْهَب»، نام یکی از سه گروه دارای پرچم است که در آخر الزّمان، در شام
بر علیه امام قائم (عج) خروج می کند. این مطلب در حدیثی از امام باقر علیه
السلام نقل شده که فرمود:«در شام سه گروه دارای پرچم، خروج می کنند: اَصْهَب، اَبْقَع و سفیانی.» («اعلام الوری»، ص 428)
سفیانی ابتدا با «اَبْقَع»، برخورد می کند و می جنگد و پیروان وی را می کشد
و سپس «اَصْهَب» را هم می کُشد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 237)
کلام شهید شهید مهدی مهدی زاده | |
خاطره توی سنگری، ده پانزده متری من بود. داشتیم آتش می ریختیم؛ صدایم زد. رفتم توی سنگرش، دیدم گلوله خورده. با چفیه زخمش را بستم و خبر دادم تا ببرندش عقب. موقع رفتن گفت: «اسلحه ام اینجاست. تا هوا روشن بشه یه بار از سنگر من تیراندازی کن، یک بار از سنگر خودت که عراقی ها نفهمند سنگر من خالی شده.» |
متن آیه
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ
النَّاسِ
ترجمه
اى پیامبر!) بگو: پناه
می برم به پروردگار آدمیان.
تفسیر
پیامبر، امین وحى است و چیزى از خود نمىگوید. «قل»
خطرات به
قدرى شدید است که خدا به پیامبرش دستور پناه بردن مىدهد. «قل اعوذ»
بدون
استمداد از خدا، امکان مبارزه با شرور نیست. «اعوذ بربّ النّاس»
گناهکاران نباید
مأیوس شوند، زیرا خداوند، پروردگار همه مردم است نه فقط مؤمنان. «ربّ النّاس»
وقتى پیامبر، به خدا پناه مىبرد، وظیفه ما روشن است. «قل اعوذ بربّ
النّاس»