قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۶ مطلب با موضوع «مشاوره» ثبت شده است

۰۹
دی

*پرسش:
وقتی شوهرم با خواهرزاده هایش روبوسی و شوخی می کند من حسودی می کنم. آیا این طبیعی است؟
*پاسخ:
این حس کاملا غیر طبیعی است. زیرا اینها محارم شوهر شما هستند. اینها می توانند با هم دیده بوسی کنند. ولی محرمیت توجیه رفتاری ها غیر اخلاقی نیست. عمو و برادرزاده یا خواهرزاده و دایی نباید شوخی های غیر اخلاقی و غیر عادی با هم بکنند. یا شوخی های فیزیکی با هم بکنند. این قشنگ نیست. یا این خواهر زاده با پوشش نامناسب جلوی دایی حاضر بشوند. این هم کار قشنگی نیست. درست است که اینها محرم هستند ولی یک پرده هایی باید باشد. حتی مادر با پسر محرم است ولی با ورود پسر به آموزشگاه مادر باید رعایت کند. پوشش های زیاد باز و یا تنگ و بدن نما نداشته باشند. پدر هم در مقابل دختر باید رعایت کند. این ها را باید رعایت کنند. اگر پوشش آنها مناسب است و شوخی های منطقی و مناسب است و متعارف است ، حساسیت نشان ندهید و اگر ادامه بدهید حسادت است. این یک صفت رذیله ی اخلاقی می شود. ما برای این صفت خیلی روایت داریم. که ما را از حسادت نهی کرده اند. تمام این روایات برای سلامت جسم ، جان ، روح و روان ما است. دین اسلام برای حفظ سلامت خانواده و جامعه است. روایت داریم : اگر شما حسادت کنید روح و روان تو نابود میشود. حضرت علی (ع) می فرمایند : حسادت قلب تو را سست می کند و جسم تو را بیمار می کند. آدم های حسود دائما ناراحت هستند و این یک بیماری است. روایت داریم: شما حسود را به شکل مسرور پیدا نمی کنید. یعنی حسود شادمان نیست. روایت داریم : شادمانی او دوام نمی آورد. حسادت جسم را آب می کند. آدم های حسود دائما بیمار هستند. بدترین بیماری ها حسادت است. این یک صفت ناشایست است. جلوی این حسادت را بگیرد که دچار این آثار نشوید.[1]
......................

پی نوشت :
1.حسین دهنوی، گلبرگ زندگی، شبکه 3

 

  • علی اکبر هدایتیان
۰۱
دی

زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه گریستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش کنترل کنه. بغض ترکید و در آسمون باز شد. اشکای بارون از گونه های ابرها سرازیر می شدن و شر شر بر صورت زمین و پشت بام ها می ریختن. هوا سرد بود. مش قربون تلفنش رو برداشت و به پسرش تماس گرفت: سلام پسرم
خوبی بابا، عروس گلم چه طوره؟ به مرحمت شما خوبیم. باباجون مراقب قلبهاتون باشید، لحاف مهر رو روی خودتون بکشید که قلب تون سرما نخورن. پسر با اشتیاق به سخنان پدرش گوش می داد و همسر او هم سرش را به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مش قربون یه چیزی هم گیر اون بیاد. مش قربون کمی از وضع و اوضاع زندگیشون پرسید و بعد گفت:
باباالغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت اگه بخوای بهت بگم. عروس که حواسش نبود، با شوق داد زد: بگو باباجون. مش قربون، خندید و گفت چه خوب تو هم می شنوی شیطون
باشه برای هر دوتایی شما میگم:
افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگار رو چشیدن قبل از این که بارون بباره سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آب بارون رو باز می کنن و درزهای پشت بوم رو می بندند تا نکنه از این درزها آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم باید مراقب باشیم. باید قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمون رو شش دونگ جمع کنیم که مبادا از درزهای عاطفی، آب مهر غریبه ای وارد دل یکی از همسران بشه، خس و خاشاکای مسیر عشق تون رو صبج به صبح جارو کنین، اشغالای ناسازگاری رو شب به شب توکیسه سازش بریزید و درزهای تفاهمتان را با بتن بخشش و قیر گذشت پرکنید. نذارید قطرات کدورت به تدریح از سوراخای اختلاف، وارد خونه قلب و لونه ذهنتون بشه و گرنه زندگی یتون رو ویرون می کنه. هنوز عروس داماد جوان با اشتیاق به حرفای باباش گوش می کرد که پدر با خنده گفت: چوونم گرم شده و پر حرفی کردم و بعد خدا حافظی کرد. او رفت اما حرفاش که از دل مهربون و باتجربه اش برمی آمد، در قاب دل این دو جوون خوش نشست.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۵
خرداد

یکی از دوستان شهید بابایی می‌گوید: در دوران تحصیل در آمریکا روزی در بولتن خبری پایگاه « ریس» که هر هفته منتشر می‌شد، مطلبی نوشته شده بود که توجه همه را به خود جلب کرد . مطلب این بود : « دانشجو بابایی ساعت 2 نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.» من و بابایی هم اتاق بودیم . ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم . او گفت: - چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود .رفتم میدان چمن و شروع کردم به دویدن. از قضا کلنل باکستر فرمانده پایگاه با همسرش مرا دیدند و شگفت زده شدند . کلنل ماشین را نگه داشت ومرا صدا زد. نزد او رفتم . او گفت در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم : خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم .گویا توضیح من برای کلنل قابل قبول نبود او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم . به او گفتم مسائلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند ودر دین ما توصیه شده که در چنین مواقعی بدویم یا دوش آب سرد بگیریم. آن دو با شنیدن حرفهای من تا دقایقی می خندیدند ، زیرا با ذهنیتی که نسبت به مسائل جنسی داشتند نمی توانستند رفتار مرا درک کنند.[1]
آقای قرائتی ، شهید بابایی را الگوی جوانان این دوره معرفی می‌کنند و تشویق می کنند خاطرات این شهید را بخوانند وی می‌گوید: خدا شهید بابایى را رحمت کند. ایشان دانشجو بود و در آمریکا درس مى خواند. سیاست آمریکا این بود که یک بچه ى ایرانى را با یک بچه آمریکایى در یک اتاق بکنند. مى گفتند: براى اینکه زبان انگلیسى را خوب یاد بگیرند، این کار را مى کنیم. اما هدفشان این بود که فرهنگ ایرانى پیروز نشود. یک روز یکى از دوستان شهید بابایى مى گفت: در اتاق شهید بابایى رفتم و دیدم که ایشان یک طناب بسته است و یک پارچه روى آن انداخته است. گفتم: چرا طناب بسته اى؟ گفت: این آمریکایى به دیوار عکس هاى نامناسب مى زند و شراب هم مى خورد. من هم نمى خواهم آن عکس ها را ببینم. ممکن است دیدن این عکس ها در روح من تأثیر بگذارد. من به خاطر همین با پارچه بین خودم و او را جدا کرده ام.[2]

پی نوشت :
[1] . پرواز تا بی نهایت، صفحه 36.

[2] نرم افزار مجموعه آثار حاج آقای قرائتی، مرکز تحقیقات نور، برنامه درس هایى از قرآن سال 73. به نقل از آیین خوشی و قوانین شوخی، محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری.

 

  • علی اکبر هدایتیان
۱۱
خرداد

1 ) فکر کنید، تأمل نمائید و دریابید که آیا واقعاً می خواهید به تمایلاتتان دست یابید و آیا این خواسته ارزش صرف وقت و انرژی را دارد.
2 ) هدفتان را کاملاً روشن نمائید. نوشتن آن در این کار به شما کمک خواهد کرد.
3 ) اغلب به هدف و خواسته تان فکر کنید.
4 ) تصور کنید که به هدفتان دست یافته اید و ذهنتان را بر روی افکار متضاد آن مسدود سازید.
5 ) کتاب ها و مقالاتی را در مورد موضوع هدفتان بخوانید.
6 ) در مورد افراد موفق تحقیق کرده و سرگذشتشان را بخوانید.
7 ) به مزایائی که با دستیابی به اهدافتان به آنها می رسید فکر کنید.
8 ) به احساساتتان پس از دسترسی به هدفتان فکر کرده و آن را مجسم نمائید.
9 )اظهارات مثبت را تکرار نمائید اظهاراتی چون ”من این خواسته را دارم و قدرت درونی برای رسیدن به هدفم را دارا می باشم“ این گفته را همیشه با ایمان و احساسات قدرتمند تکرار نمائید.
10 ) با انجام کاری کوچک در رابطه با هدفتان شروع کنید. موفقیت در امور کوچک منتهی به موفقیت های بزرگ می شود.
انگیزه موتوری قدرتمند است که شما را به سوی موفقیت و کامیابی در هر زمینه حرکت می دهد.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۳
ارديبهشت

روزى علی (علیه السلام) در شدت گرما بیرون از منزل بود سعد پسر قیس حضرت را دید و پرسید:
- یا امیرالمؤ منین! در این گرماى شدید چرا از خانه بیرون آمدید؟ فرمود:
- براى اینکه ستمدیده‌اى را یارى کنم، یا سوخته دلى را پناه دهم. در این میان زنى در حالت ترس و اضطراب آمد مقابل امام (علیه السلام) ایستاد و گفت:
- یا امیرالمؤمنین شوهرم به من ستم مى‌کند و قسم یاد کرده است مرا بزند. حضرت با شنیدن این سخن سر فرو افکند و لحظه‌اى فکر کرد سپس سر برداشت و فرمود: نه به خدا قسم! بدون تاخیر باید حق مظلوم گرفته شود!
این سخن را گفت و پرسید:
- منزلت کجاست؟
زن منزلش را نشان داد.
حضرت همراه زن حرکت کرد تا در خانه او رسید.
على (علیه السلام )در جلوى درب خانه ایستاد و با صداى بلند سلام کرد. جوانى با پیراهن رنگین از خانه بیرون آمد حضرت به وى فرمود: از خدا بترس! تو همسرت را ترسانیده اى و او را از منزلت بیرون کرده اى.
جوان در کمال خشم و بى ادبانه گفت: کار همسر من به شما چه ارتباطى دارد. «والله لاُحرِّقَنَّها بالنار لِکلامک.» به خدا سوگند به خاطر این سخن شما او را آتش خواهم زد!
على(علیه السلام )از حرف هاى جوان بى ادب و قانون شکن سخت بر آشفت! شمشیر از غلاف کشید و فرمود:
من تو را امر بمعروف و نهى از منکر مى کنم، فرمان الهى را ابلاغ مى‌کنم، حال تو بمن تمرد کرده از فرمان الهى سر پیچى مى کنى؟ توبه کن والا تو را مى کشم.
در این فاصله که بین حضرت و آن جوان سخن رد و بدل مى شد، افرادى که از آنجا عبور مى کردند محضر امام (ع) رسیدند و به عنوان امیرالمؤ منین سلام مى کردند و از ایشان خواستار عفو جوان بودند.
جوان که حضرت را تا آن لحظه نشناخته بود از احترام مردم متوجه شد در مقابل رهبر مسلمانان خودسرى مى کند، به خود آمد و با کمال شرمندگى سر را به طرف دست على(ع) فرود آورد و گفت:
یا امیرالمؤمنین از خطاى من درگذر، از فرمانت اطاعت مى‌کنم و حداکثر تواضع را درباره همسرم رعایت خواهم نمود. حضرت شمشیر را در نیام فرو برد و از تقصیرات جوان گذشت و امر کرد داخل منزل خود شود و به زن نیز توصیه کرد که با همسرت طورى رفتار کن که چنین رفتار خشن پیش نیاید. [1]

پی نوشت :
1.بحارالانوار، ج 40، ص 113

  • علی اکبر هدایتیان
۱۲
ارديبهشت

اجازه دهید امروز به مناسبت روز معلم و شهید مطهری نرم افزاری را به شما بزرگواران معرفی کنم. فقط صلوات برای شادی روح همه اموات و شهدا و صلحا یادتان نرود.
نرم افزار «کتاب‌درمانی»،با معرفی منابع کاربردی (سی‌دی، سایت، مراکز مشاوره، و کتاب)برای ارتقاء بهداشت روان فرد و خانواده‌ها تهیه شده‌است، که در سه حوزه بهداشت روان یعنی «پیشگیری»، «درمان» و «بازآفرینی» مفید است. علاوه بر آن، با معرفی سایت‌های علمی، برای دانش افزایی مشاوران و دانشجویان رشته روان‌شناسی و علوم تربیتی منابع خوبی معرفی می‌کند.
عبارت «کتاب درمانی» همان‌گونه که در کتب تخصصی بیان شده است، برخلاف ظاهر عبارت، فراتر از کتاب و درمان است؛ «کتاب» شامل نوار، نرم افزار، سایت و کتاب می شود و «درمان» شامل مجموعه ازمهارت‌های خودیاری و زندگی و تدابیر پیشگیرانه و درمان و باز آفرینی (بهداشت روان )است.
نرم‌افزار کتاب درمانی تلاشی جهت رفع نگرانی ها و دغدغه‌های مثبت است.
این نرم افزارها که با تلاش متخصصان دینی و تربیتی و کادر فنی انجمن ساخته و شکل گرفته است حاصل روزها و ماه ها تلاش علمی و فنی این عزیزان است که در طبقی از اخلاص نهاده اند و با شوق و ذوق و با افتخار و بدون هیچ توقعی آن را به علاقه مندان مکتب اهل بیت و همه آزادی خواهان و پیروان راستین حقیقت تقدیم می کنند.
این نرم افزار شامل:
1- معرفی کتاب:
در این بخش به معرفی 1700 جلد کتاب در 8 بخش جوان و نوجوان ،مطالعه روشمند ، همسران ، بانوان ، ازدواج ، تربیت فرزند ،زندگی روشمند ،اختلالات روانشناختی پرداخته شده است.
2- معرفی سایت :
معرفی 1000 سایت در دو سطح عمومی و تخصصی
3- معرفی نرم افزار:
معرفی بیش از 200 نرم افزار و سی دی که در 10 بخش طبقه بندی شده است.
4- مشاوره تلفنی:
در این بخش فرق بین سه مفهوم راهنمایی، مشاوره و روان درمانی بیان شده و مرزها، امتیازات، محدودیت‌ها ، هزینه هاو... مشاوره تلفنی را نشان داده شده است.از نکات جالب توجه این بخش معرفی مراکز مشاوره تلفنی کشورهمراه با تلفن و توضیحات کامل می باشد.
5 - معرفی مراکز پاسخگو و تولیدات رایگان :
در این بخش به معرفی مرکز ملی پاسخگویی و سایر مراکز پاسخگویی معتبر در زمینه مسائل دینی و ... به همراه ارائه نرم افزارها و تولیدات رایگان پرداخته شده است.
دریافت
حجم: 5.09 مگابایت
توضیحات: دانلود نرم افزار کتاب درمانی


  • علی اکبر هدایتیان
۱۱
ارديبهشت

حضرت عیسى (علیه السلام) به یارانش فرمود:من بیماران را معالجه کردم و آنان را شفا دادم کور مادرزاد و مرض پیسى را به اذن خدا مداوا نموده و مردگان را زنده کردم ولى آدم احمق را نتوانستم اصلاح و معالجه کنم.
پرسیدند: یا روح الله! احمق کیست؟
فرمود: شخصى خودپسند و خودخواه است که هر فضیلت و امتیازى را از آن خود مى داند و هر گونه حق را در همه جا به خود نسبت مى دهد و براى دیگران هیچ گونه احترامى قائل نمى شود و این گونه آدم احمق هرگز قابل مداوا و اصلاح نیست.[1]

پی نوشت :
1. بحارالانوار، ج 72، ص 320

 

  • علی اکبر هدایتیان
۰۶
ارديبهشت

روزی نامه‌ای به دست خواجه نصرالدین این عالم بزرگ رسید که با کلمات زشت از او بدگوئی شده بود، از جمله این سخن زشت را خطاب به او نوشته بودند یا کلب: ای سگ پسر سگ . خواجه نصیر، جواب آن نامه را با کمال متانت نوشت ، از جمله نوشت این که به من سگ گفته‌ای صحیح نیست، زیرا سگ با چهار دست و پا راه می‌رود و ناخن های دراز دارد، ولی من قامت راست دارم و روی دو پا راه می‌روم و ناخنهایم پهن است، ناطق هستم و خنده بر لب دارم، پوست بدنم آشکار است، ولی پوست بدن سگ به واسطه پشم بدنش پوشیده شده است؛ بنابراین، این نشانه‌ها بیانگر آن است که من با سگ فرق بسیار دارم به همین منوال بقیه ناسزاگوئی ها را پاسخ داد، بی‌آنکه یک کلمه زشتی به کار برد.


  • علی اکبر هدایتیان
۳۱
فروردين

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند: زنی خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و گفت: مادر ناتوانی دارم که در امر نماز به مسئله مشکلی برخورد کرده و مرا خدمت شما فرستاده است که سؤال کنم، و مسئله را مطرح نمود.
حضرت فاطمه (علیهاالسلام )جواب آن مسئله را داد.
آن زن سؤال دوم و سوم را کرد و سپس تا ده مسئله از حضرت پرسید و حضرت (علیهاالسلام) همه را پاسخ داد. سپس آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد: ای دختر رسول خدا، دیگر مزاحم نمی‌شوم، خسته شدید، حضرت فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: خجالت نکش! هر سؤالی داری بگو تا جواب دهم. من از سؤالات تو خسته نمی‌شوم و با کمال میل جواب می‌دهم. اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را بر بام حمل کند و در ازای آن، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته می‌شود؟
زن پاسخ داد: نه. حضرت فرمود: خدا در برابر هر مسئله آن قدر به من ثواب می‌دهد که بیشتر است از این‌که بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد. با وجود این، آیا از جواب دادن مسئله خسته می‌شوم؟[1]

پی نوشت :
1. محمّدباقر مجلسی، پیشین، ج 22، ص 31.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۶
فروردين

یکی از انواع عشق، عشق مانیایی است. عشق مانیایی عشق دیوانه وار است، همراه با اشتغال ذهنی وسواس گونه، حسادت، احساس مالکیت، ناامنی، علائم جسمانی و هیجانات شدیداً نوسانی. بسیاری از روان شناسان تأکید می کنند که عشاق مانیایی به لحاظ روان شناختی دچار مشکل می شوند. [برای برون رفت از این وضعیت مراجعه به روان شناس بالینی پیشنهاد می شود]
سؤالات زیر تا حدی می تواند ما را نسبت به عشق مانیایی هشیار کند. به این سؤالات از 5 تا 1 نمره دهید. 1 کمترین ارزش و5 بالاترین ارزش را دارد.

1- زمانی که بین ما کارها درست پیش نمی رود، دلم آشوب می شود؛ یا این که احساس می کنم حال تهوع دارم.
2- اگرمن و او ازهم جداشویم آنقدر افسرده میشوم که به فکر خودکشی بیفتم.
3- گاهی آن قدر از عشقش به هیجان می آیم که خوابم نمی برد.
4- وقتی که او به من توجه نمی کند، احساس می کنم که همه بدنم ناخوش است.
5- از وقتی که عاشق او شده ام، تمرکزم دچار مشکل شده است.
6- اگر شک کنم که او با یک نفر دیگر است، نمی توانم آرام باشم.
7- اگر برای مدتی به من توجه نکند، گاهی با کارهای احمقانه تلاش می کنم که توجهش را به خودم جلب کنم.
نمرات را با هم جمع کنید. هر چه نمره بدست آمده به عدد 35 نزدیکتر باشد، عشق مانیایی در شما شدت بیشتری دارد و هر چه نمره به عدد 7 نزدیکتر باشد عشق مانیایی خفیف تر است. [1]
نکته: کسی که در استفاده از عقل صرفه جویی کند، عاشق می شود!

پی نوشت :
1. مهدی، میرمحمد صادقی، آموزش پیش از ازدواج، ص64-65

  • علی اکبر هدایتیان
۲۵
فروردين

امام علی(ع) : لَا غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لَا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ وَ لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَةِ
هیچ ثروتى چون عقل ؛ هیچ فقرى چون نادانى ؛ هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانى چون مشورت نیست.[1]

****
باور غلط:
طلاب و روحانیون نباید مشاوره بدهند، مشاوره امری تخصصی است.
پاسخ:
زندگی ما شؤون مختلف سیاسی، اقتصادی، دینی، روان‌شناختی، رفاهی، پزشکی و....دارد. اسلام ما را به تفکر، تحقیق، مشورت با افراد با تجربه و متخصص متعهد سفارش کرده‌است. کارشناسان حوزوی متناسب با رشته تخصصی خود می‌توانند مشاوره احکام شرعی، اعتقادی ، اخلاق و تربیتی و.....بدهند. بسیاری از حوزه‌های تربیتی با حوزه‌های مشاوره روان‌شناختی همپوشی دارد، به عنوان نمونه تربیت کودک، درمان دروغگویی کودک، دوست‌یابی و ....، اما چیزی که مهم است این است که متخصصان باید در حوزه خاص خود مشورت دهند و وارد حوزه دیگری نشوند و در صورت نیاز افراد را به متخصص مربوطه ارجاع دهند، بنابراین مشاور مذهبی نباید مشاوره روان‌پزشکی و بالینی بدهد و مشاور روان‌شناس نباید مشاوره مذهبی بدهد.[2]

پی نوشت :
1.نهج البلاغه ، حکمت54
2. روان شناسی و تبلیغ غیر مستقیم( عایق های تبلیغی با تأکید بر باورهای غلط)، ص40

 

  • علی اکبر هدایتیان
۲۴
فروردين

جوان گفت:عزای بر امام حسین(ع)و سیاه پوشیدن در محرم سبب افسردگی نمیشه؟
پیر مرد با تبسم گفت: خدا رو شکر یه روز هم از زندگی ام ناراضی نبودم و درجه آمپر خُلقم پایین نیومده. آخه من « پیرغلام» حسینم. با این که نه تنها محرم، بلکه که نه تو کل عمرم در عشقش می سوزم.
تذکر: پیرغلام لقب خادمان و مداحان و ذاکران پیری است که در طول سال هم در ایام سوگ و غم ایشان،«روضه خوانی» و هم در روزهای شادی و فرح اهل بیت(ع) «مولودی خوانی» دارند.[1]

پی نوشت :
1. م. ح قدیری، ماهنامه خانه خوبان، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)

 

  • علی اکبر هدایتیان
۲۳
فروردين

1- با یک بار مصرف مواد کسی معتاد نمی شود!
تحقیقات نشان داده است مواد اعتیادآور به محض ورود به سیستم عصبی( حتی برای بار اول) برخی مراکز ترشح کننده دوپامین را در مغز خاموش می کنند. تصاویرMRI رنگی از مغز معتادان و مقایسه آن با افراد سالم نشان می دهد که افراد سالم، مغزی درخشنده با رنگ های متنوع دارند اما افراد معتاد از یک مغز خاموش با تصویری سیاه و تیره برخوردارند. علت این مسئله همان قطع ترشح دوپامین و سایر واسطه های شیمیایی در مغز است. افراد مصرف کننده(پس از مصرف) با وسوسه به دنبال جایگزینی برای همان واسطه های از دست رفته هستند و این بی قراری و میل به مصرف تا زمان مصرف مجدد ادامه می یابد که این زمینه های اولیه اعتیاد است. پس می توان گفت: آری، حتی یک بار مصرف مواد مخدر نیز اعتیاد آور است.
2- مصرف تفننی مواد مخدر کسی را معتاد نمی کند.
بسیاری از جوانان که مصرف مواد را آغاز می کنند بر این باورند که مصرف تفننی منجر به اعتیاد نمی شود و گمان می کنند می توانند سالها مواد را مصرف کنند و خوب و سرحال باقی بمانند. همین طرز تفکر و باور غلط، زمینه ساز اعتیاد است و بسیارند معتادانی که سالهاست مواد مصرف می کنند و شدت اعتیادشان افزایش یافته اما خود را معتاد نمی دانند. اگر بتوانید جواب این سئوال را بدهید، می توانید ریشه های این باور غلط را نیز بشناسید. سئوال این است: همه می دانند اعتیاد بد است اما چرا جوانان معتاد می شوند؟ مشکل اینجاست که جوانان مصرف کننده گمان می کنند معتاد نیستند یا به نیت اعتیاد مواد را آغاز نکرده اند و این مصرف تنها جنبه تفنن دارد.
3-مواد اعتیاد آور برای افراد بالای 50 سال ضرر ندارد و مفید است!
این تصور باطل که مواد مخدر مانند تریاک، فرد را جوان نگه می دارد، قند خون و فشار بالای خون را درمان می کند، زمان روابط زناشویی را به تأخیر می اندازد و تقویت کننده قوای جنسی است پایه علمی و درستی ندارد. چه بسیارند افرادی که مصرف این مواد در روابط زناشویی دچار مشکل شدید هستند. معتادان فراوانی هستند که به دنبال سکته مغزی با قند خون بالا و فشار شدید خون در بیمارستانها بستری شده اند. شاید در مصارف اولیه، مقداری قند خون یا فشار خون افت پیدا کند اما به یاد داشته باشیم که این مواد درمان محسوب نمی شوند. چه بسا که نوشیدن مقادیر زیادی آبلیمو نیز فشار خون را کاهش دهد، آیا می توان به یک بیمار قلبی تا آخر عمر برای درمان فشار خون وی آبلیمو داد؟ باید دانست که مواد مخدر برای هیچ بیماری درمان نیست.
4- باید هر چیز را در زندگی یک بار تجربه کرد!
برخی افراد بر این باورند که هر خطری ارزش یکبار تجربه کردن را دارد. حال باید از آنان پرسید که اگر سوزنی آغشته به ویروس هپاتیتB یا ایدز داشته باشیم، حاضرند آن را یک بار وارد بدن خود کنند؟ آیا این افراد حاضرند با یک فرد مبتلا به آنفولانزای خوکی یک بار روبوسی کنند؟ خطر اعتیاد آوری مواد مخدر نیز کمتر از مثالهای یاد شده نیست. پس نمی توان هر خطری را تجربه کرد. این عقل انسان است که با توجه به شرایط و در نظر گرفتن میزان خطر موجود، تعیین خواهد کرد که اقدامی انجام بشود یا نه. پس اگر آن عقل سلیم وجود داشته باشد، باید بدانیم که حتی یک بار مصرف مواد مخدر اعتیاد اور است و مصرف آن دستاوردی جز اعتیاد برای فرد به همراه ندارد.
5- مواد مخدر همیشه از سوی یک آدم خلاف کار با چهره ای خطرناک به من تعارف می شود!
باید بدانیم که داستان آغاز اعتیاد این طور نیست. معتادان بسیاری وجود دارند که اولین بار مواد را از پسر خاله، پسر عمو، یک دوست صمیمی یا یکی از بستگان و اعضای درجه یک خانواده دریافت کرده اند. این تصور که افراد ذکر شده هیچ وقت بد مرا نمی خواهند و اتفاقی برای من نخواهد افتاد، یکی از عوامل اولیه ایجاد کننده اعتیاد است. در مورد مصرف مواد مخدر به هیچکس نمی توان اعتماد کرد. باید بدانید که هر کس مصرف مواد مخدر را به شما پیشنهاد کند، دشمن شماست. البته ذکر این نکته الزامی است که در بسیاری از موارد، افراد پیشنهاد دهنده نیز به علت نا آگاهی سعی می کنند این مواد را به نزدیکان خود پیشنهاد دهند اما غافلند که این به معنای آغاز اعتیاد است و ناخواسته در حق نزدیکان خود دشمنی می کنند.
6- معتادینی وجود دارند که کارتن خواب و بیچاره نشده اند و حتی برخی از آنان از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاه خوبی دارند!
باید بدانیم هر فرد معتاد در هر جایگاهی که قرار گرفته است، اگر معتاد نبود در جایگاهی صدها برابر بهتر قرار داشت. اگر معتادی را می شناسید که یک فروشگاه دارد، بدانید اگر معتاد نبود پنج فروشگاه داشت. مواد موجود در بازار ناخالصی بسیاری مانند پودر استخوان،خاک، فضولات حیوانی، پودر سمی سرب و لوله بازکن و ... دارند، پس کسی که این مواد را مصرف میکتد به طور قطع آدم سالمی نیست. باید بدانیم، مواد مخدر در زندگی هر انسانی نقش ترمز و بازدارنده از موفقیت را دارد. تجربه نشان داده است که هیچ کس با مصرف مواد مخدر حتی یک پله نیز بالا نرفته است.[1]

پی نوشت :
1. سایت کلینیک پارسه (مرکز جامع پزشکی اعصاب و روان و مشاور اصفهان)

  • علی اکبر هدایتیان
۲۰
فروردين

عشق دارای سه ضلع است: میل، تعهد و صمیمیت.
1. میل: انگیزه هایی مانند جذابیت و تمایلات جنسی

2. تعهد: اینکه برای حفظ رابطه مطلوب تلاش کنیم.
3. صمیمیت: رفتارهایی که نزدیکی عاطفی را افزایش می دهد.
براین مبنا می توان عشق را به 8 قسم تقسیم کرد:
1- فقدان عشق:
در این رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد. این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم. اگر احساستان درباره شریک زندگی تان از این نوع باشد، می توان گفت که رابطه تان در معرض خطر است.
2- عشق دوستانه:
این احساس زمانی دست می دهد که میل و تعهد به مقدار کم وجود داشته باشد یا اصلاً وجود نداشته باشد، اما «صمیمیت» در حد بالایی حضور دارد.
3- عشق شهوانی:
«میل» در این عشق بیشتر حضور دارد. هیجانات و میل زیادی در این رابطه وجود دارد، اما صمیمیّت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
4- عشق پوچ:
این عشق زمانی احساس می شود که «تعهد» قوی باشد، اما میل و صمیمیت در سطح پایینی قرار داشته باشد یا اصلاً وجود نداشته باشد.
5- عشق خیال انگیز:
این عشق در بین زوج هایی مشاهده می شود که رابطه آنها تا اندازه ای تازه است. «میل و صمیمیّت» شدید است، اما زوج ها به اندازه کافی، زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلاً احساس تعهد کنند.
6- عشق مشفقانه
در این عشق «صمیمیّت و تعهد» شدید است اما میل ضعیف است. عشق مشفقانه در زوجهایی دیده می شود که به مدت تقریباً طولانی با هم هستند و از یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آنها از بین رفته است.
7- عشق ابلهانه:
در این عشق «میل و تعهد» بالاست اما صمیمیت ضعیف است.
8- عشق کامل:
این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است.[1]
عشق دارای سه ضلع است: میل، تعهد و صمیمیت.
1. میل: انگیزه هایی مانند جذابیت و تمایلات جنسی
2. تعهد: اینکه برای حفظ رابطه مطلوب تلاش کنیم.
3. صمیمیت: رفتارهایی که نزدیکی عاطفی را افزایش می دهد.
براین مبنا می توان عشق را به 8 قسم تقسیم کرد:
1- فقدان عشق:
در این رابطه هیچ یک از عناصر عشق حضور ندارد. این رابطه را در زندگی روزانه با مردم عادی داریم. اگر احساستان درباره شریک زندگی تان از این نوع باشد، می توان گفت که رابطه تان در معرض خطر است.
2- عشق دوستانه:
این احساس زمانی دست می دهد که میل و تعهد به مقدار کم وجود داشته باشد یا اصلاً وجود نداشته باشد، اما «صمیمیت» در حد بالایی حضور دارد.
3- عشق شهوانی:
«میل» در این عشق بیشتر حضور دارد. هیجانات و میل زیادی در این رابطه وجود دارد، اما صمیمیّت و تعهد در سطح ضعیفی قرار دارد.
4- عشق پوچ:
این عشق زمانی احساس می شود که «تعهد» قوی باشد، اما میل و صمیمیت در سطح پایینی قرار داشته باشد یا اصلاً وجود نداشته باشد.
5- عشق خیال انگیز:
این عشق در بین زوج هایی مشاهده می شود که رابطه آنها تا اندازه ای تازه است. «میل و صمیمیّت» شدید است، اما زوج ها به اندازه کافی، زندگی مشترک یا تجربه های مشترک ندارند که متقابلاً احساس تعهد کنند.
6- عشق مشفقانه
در این عشق «صمیمیّت و تعهد» شدید است اما میل ضعیف است. عشق مشفقانه در زوجهایی دیده می شود که به مدت تقریباً طولانی با هم هستند و از یکدیگر رضایت دارند، اما جاذبه جنسی آنها از بین رفته است.
7- عشق ابلهانه:
در این عشق «میل و تعهد» بالاست اما صمیمیت ضعیف است.
8- عشق کامل:
این عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جای داده است.[1]

پی نوشت :
1. مهدی، میرمحمد صادقی، آموزش پیش از ازدواج، ص40-41

 

  • علی اکبر هدایتیان
۱۹
فروردين

در حکمت 158 نهج البلاغه آمده: برادرت را با احسانی که در حقش می‌کنی سرزنش کن و شر او را با بخشش به او برگردان. بعضی ها مثل «چای تلخ» هستند هر کاری که با چای تلخ می‌کنی باید با آنها هم بکنی. ما چای را با قند یا شکر می خوریم. امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند که اگر کسی تلخ بود شما با شیرینی با او برخورد و صحبت کن. حالا بعضی ها بدتر از چای هستند، قهوه هستند. هرچقدر هم که در قهوه شکر بریزید شیرین نمی‌شود اما قابل تحمل می‌شود و تلخی آن قابل کنترل می‌شود حتی اگر مثل قهوه باشد با او تلخ صحبت نکن و تلخ رفتار نکن. نگویید که او باید چوب بخورد. مگر نمی‌خواهی که او دردش بیاید. این کاری را می‌گویم اگر انجام بدهید او بیشتر دردش می‌آید. یعنی وقتی کسی به شما لطمه‌ای زد، اگر شما به او خدمت کنی شرمسار می‌شود. او حاضر است که به او توهین بکنی ولی این کار را نکنی. پس معلوم می شود که سختی این خیلی بیشتر است. لذا امیرالمومنین راه سرزنش کردن را به ما یاد می‌دهد و می گوید که اگر برادرت به تو آسیب رسانده سرزنش کن. حتی می گوید که بالاخره برادرت است. اگر او به تو بدی کرده، تو به او خوبی کن. اگر به شما گفتند که فلانی هرجا می‌نشیند بدی تو را می گوید، شما بگویید که نه او انسان درستی است. شر او را با یک نعمت برگردان. یعنی به تو سرایت نمی‌کند.
اگر لباس شما چاک بخورد چاک آن را که بیشتر نمی کنی بلکه آن را می دوزی. اگر می‌خواهی شر او به تو نرسد دهان او را ببند. سخن تلخ نخواهی دهانش شیرین کن. سعدی می‌گوید که اگر کسی دهانش را باز کرده و دارد به شما فحش می دهد، اگر یک شیرینی در دهانش بگذاری دیگر نمی‌تواند حرفی بزند. جواب خوبی را خوبی دادن سگ کاری است. جواب بدی را بدی دادن خرکاری است. اگر شما به الاغ یک لگد بزنی او هم به شما یک لگد می زند ولی جواب بد را نیکو دادن کار خواجه عبدالله انصاری است. یعنی این کار انسان است و اگر کسی بخواهد آقا باشد باید یک کاری از خودش نشان بدهد. در حکمت قبلی داشتیم که اگر کسی به شما خوبی کرد شما پاسخ خوب تری به او بده. حالا می گوید که اگر کسی بدی کرد شما به او خوبی کن.[1]

پی نوشت :
1- برنامه سمت خدا، شبکه سوم، حاج آقای رنجبر، تاریخ24/4 /1390

  • علی اکبر هدایتیان
۱۸
فروردين

همه سبک های شوخ طبعی مشکل زدا و غم زدا نیستند. برخی از سبک ها خود مشکل زا و غم زا هستند:
1- پر خاشگرانه (مسخره کردن دیگران)
2- خود شکنانه (دلقک بازی برای خندیدن دیگران)
این دو اوضاع را بدتر می کنند
1- خودارزنده ساز (حفظ روحیه در مقابل مشکلات با نگاه شوخ طبعانه )
2- پیوند دهنده (شوخ طبعی به عنوان ابزار ارتباط و صمیمیت با دیگران)
این دو را باید پرورش داد.


  • علی اکبر هدایتیان
۱۷
فروردين

سؤال: حکمت 256 نهج البلاغه را توضیح دهید.
پاسخ: حضرت علی(ع) می فرماید : سلامتی تن و جسم در دوری از حسادت است.
ما همه به هم می‌گوییم که تندرست باشی ولی نمی‌گوییم چه‌طور و چگونه. در نگاه امیرالمومنین جسم ما مثل یک گلدان و روح و روان ما مثل گل می‌ماند. اگر یک گلدان شکسته و فرسوده باشد و ترک خورده باشد هیچ گاه در آن گل رشد نمی کند و خشک می‌شود،زیرا ریشه نمی‌تواند آب جذب کند. امیرالمومنین می‌فرماید که بدن شما مثل گلدان است مواظب باشید که ترک برندارد و نشکند. بعد می‌گوید که چه چیزی این گلدان را می‌شکند و چه چیزی به این گلدان بیشترین آسیب را می‌زند. «حسادت» بدن را از پای در می آورد. اجازه ندهید که حسادت وارد بدن و دل بشود. دل ما حالت نایلونی دارد، حسادت شبیه خار، تیغ و سنجاق است و اگر آنرا در نایلونی بریزید آنرا پاره می‌کند و از اطراف آن بیرون می زند و مشخص می شود که داخل آن چیست. حسادت به انسان آسیب می زند و دیگران می‌فهمند که طرف حسود است و خودش را نشان می دهد.
امیرالمومنین(ع)می‌فرماید: اگر می‌خواهید تن شما سالم باشد حسادت نداشته باشید. البته الان می‌گویند که باید ورزش بکنید و تغذیه سالم داشته باشید تا بدن تان سالم بماند. اینها هم اشکالی ندارد. حضرت طبیب است و ناشی نیست. کسانی که برای از بین رفتن حسادت راه کار می‌دهند آنها ناشی هستند. می‌گوید: حسادت مثل آتش است و دل شما مثل یک فرش ابریشمی است. وقتی یک خال آتش روی فرش می‌افتد. شما راه کار آن را پیدا می‌کنی که چه‌طور آتش را از روی فرش بردارید یا هرجوری شده آتش را از آن دور می‌کنی؟ امیرالمومنین می‌گوید که حسادت آتش است. هر جوری شده این را از خودت دور کن و نمی‌گوید که چه‌طور آن‌را دور کن و شما را محدود نمی‌کند. اگر با ذکر و خیر طرف است این کار را بکن. اگر شما نسبت به کسی حسادت کنی وقتی پیش دیگران ذکر خیرش را بکنی حسادت کمرنگ می شود. اگر ما بدگویی کسی را نکنیم و به این اثر بهاء ندهیم حسادت رشد نمی کند. گاهی با هدیه دادن می توان حسادت را کمرنگ کرد. گاهی طرف خطاط خوبی است و شما به او حسودی می کنی. خوب شما هم نقاش خوبی باش یا یک حرفه و هنری یاد بگیر که تو هم کم نیاوری و همان جور که مردم به او توجه می کنند به تو هم توجه کنند.[1]

پی نوشت :
1.برنامه سمت خدا، شبکه سوم، حاج آقای رنجبر، تاریخ3/4 /1390

  • علی اکبر هدایتیان
۱۶
فروردين

1- بررسی دورنمای و ظاهری فرد و مجموع خانواده
2- تحقیق
محل زندگی جدید و قبلی ( همسایه ها و مغازه ها)
محل تحصیل جدید و قبلی (مسؤلان و همکلاسان دوست و غیر دوست)
محل کار جدید و قبلی ( همکاران و کارفرما و مدیر)
دوستان جدید و قبلی
اقوام نزدیک و دور
دشمنان و منتقدان
واسطه ها و افرادی که همراه او هستند
معرفان( افرادی که خودش معرفی می کند برای تحقیق )
مسجد و هیأت محل
خواستگار قبلی (ممکن است از آنها اطلاعات کاربردی دریافت کنید در رد یا قبول)
همسر سابق (در ازدواج های دوم)
افراد خانواده مثل پسران یا دختران و داماد و عروس خانواده
3- گفتگو خانواده ها و گرفتن نظر افراد همراه ( بهتر است چند نوبت گفتگو شود و هر نوبت با یک همراه بالغ و فهیم و متأهل باشید)
4- گفتگوهای دو نفره ( با اصول گفتگو مدیریت مذاکره: ابتدا و در جلسه اول از اسرار خاص زندگی و خودتان نگویید - توجه به تسامح های شرعی که به ارتباط دختر و پسر این جا داده شده - گفتگو در چند جلسه باشد- تناقض ها یا همخوانی های گفتاری او و خانواده دقت شود - همیشه در منزل نباشد بیرون رسمی بودن نیست و فرد بهتر خودش را نشان می دهد)
5-درخواست دیدن آلبوم عکس به خصوص عکس های چند سال(درضمن دیدن میتوان به دوستان، همراهان، محل ها و...دقت کرد ولی باید مراقب بود که ممکن است گزینشی باشد)
6- در خواست دیدن کتابخانه/ کامپیوتر / کیف سی دی/ دفترچه خاطرات و...(البته بهتر راه باز کن همراه باشد که او از زبان دختر یا پسر این را بخواهد). می توان از کتابخانه ای که او کتب امانی هم می گیرد اطلاعات خوبی گرفت که مثلا بیشتر به چه موضوعی علاق دارد و...
7- مشاوره های ازدواج: در امر مهمی چون ازدواج توصیه می شود از مشاور کمک گرفته شود مشاور متخصص فرد بی طرفی است که بدون جانبداری سخن می گوید و با مصاحبه و تست هایی که می گیرد اطلاعات و راهنمایی های خوبی به ما می دهد. مشاوره برای افراد وسواسی، مشکل پسند بسیار اهمیت بالایی دارد چون آنها باید از چراغ راهنما او کمک بگیرند و به یافته های خود زیاد توجه نکنند.
نکته: با توجه به مطالب بالا متوجه می شویم که برای شناخت کانال های متفاوتی وجود دارد و منحصر به ارتباط دختر و پسر نیست که به هم وابسته شوند.[1]

پی نوشت :
1 . محمد حسین، قدیری، نیش ها و نوش ها، ص12-13

 

  • علی اکبر هدایتیان
۱۴
فروردين

بعد از نماز داشتم تند تند زیارت عاشورا می خواندم که کودک خردسالم آمد کنارم نشست و گفت بابا چه کار می کنی؟ گفتم دارم با خدا و امام حسین (ع) حرف می‌زنم. با تعجب گفت: بابا! باباجون! زیارتم رو قطع کردم و گفتم باز چی شده؟ گفت: اونا می فهمند چی بهشون میگی؟ گفتم بله؟ بعد که احساس کردم سئوالش عجیب است گفتم: چرا این رو بپرسیدی؟! گفت: خب خیلی تند تند باهوشون حرف می زنی و معلوم نیست چی می خونی؟ اگه من جای اونا بودم که اصلاً نمی فهمیدم چی داری میگی؟[1]

پی نوشت :
1.محمدحسین قدیری، ماهنامه خانه خوبان، ش 21، مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره)

  • علی اکبر هدایتیان
۱۳
فروردين

اساساً این فکر از کجا پیدا شده است؟ من نمی خواهم و همچنین نمی توانم در این وقت مختصر اینها را بحث بکنم، چون از بحث قرآنی و حدیثی خودم می مانم، به طور اجمال عرض می کنم: به نظر من دو خاصیتی که در بشر هست سبب پیدایش فکر نحوست در اشیاء و اعداد شده است.
1- یکی اینکه بشر به طور کلی خودخواه است، یک حالت گریز از مرکزی در مسئله ی تقبل مسئولیتها دارد، یعنی نمی خواهد مسئولیت شکستهای خودش را متوجه خودش بکند. همیشه دنبال این می گردد که یک چیز دیگری پیدا کند و بگوید این بدی، این شکست، این بدبختی که پیدا شد، این من نبودم، این فکر من نبود، این خُلق من نبود، این روح من نبود، این عادت اشتباه من نبود، این جهل و نادانی من نبود که باعث این شکست شد، یک چیز دیگری بود. این یک علت بوده است که بشر برای اینکه از تقبل مسئولیتها فرار کند، آمده است برای اشیاء، برای چهارشنبه، برای 13، برای 25، برای صدای کلاغ، برای صدای جغد نحوست قائل شده است.
2- خاصیت دیگر، روح تنبلی است که در انسان می باشد. انسان وقتی بخواهد علت قضایا را بفهمد، باید از طریق علمی و عقلی کاوش و تفکر و جستجو و تفحص کند تا علت واقعی اشیاء را درک کند، ولی با خیال، همه ی قضایا را زود میشود حل کرد. اگر درجنگی شرکت کردیم و 52شکست خوردیم، چنانچه بنا بشود روی اصول دقیق علمی بررسی کنیم که چرا شکست خوردیم، دو ناراحتی دارد: یکی اینکه می رسیم به اینکه خودمان مسئول این شکست بودیم؛ دوم اینکه مدتها باید زحمت بکشیم، به خودمان رنج بدهیم تا علتها را بدست بیاوریم؛ بعد رنج دیگری متحمل شویم آن علتها را از میان ببریم و وضع خودمان را اصلاح کنیم. ولی با یک کلمه خودمان را راحت میکنیم، میگوییم علت اینکه ما دراین جنگ شکست خوردیم این بود که مثلاً درروز چهارشنبه شروع کردیم یا روز 13بود یا وقتیکه ازشهر خودمان خارج می شدیم سگی جلو ما درآمد عوعویی کرد و این نحوست داشت و شکست ما اثر عوعو آن سگ بود. [1]

پی نوشت :
1.مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 404

  • علی اکبر هدایتیان