عصر امامت حضرت
رضا علیه السلام بود، و آن حضرت در
خراسان به سر مى برد، شخصى مسافر، از پشت نهر بلخ به حضور آن حضرت آمد و عرض کرد:
من از شما مساله اى مى پرسم ، اگر جواب آن را آن گونه که خودم مى دانم بدهى ، امامت
تو را مى پذیرم . |
عصر امامت حضرت
رضا علیه السلام بود، و آن حضرت در
خراسان به سر مى برد، شخصى مسافر، از پشت نهر بلخ به حضور آن حضرت آمد و عرض کرد:
من از شما مساله اى مى پرسم ، اگر جواب آن را آن گونه که خودم مى دانم بدهى ، امامت
تو را مى پذیرم . |
چند نفر جذامى
(مبتلایان به بیمارى جذام ) در محلى نشسته بودند و صبحانه مى خوردند. امام سجاد علیه السلام سوار بر الاغش از آنجا
عبور مى کرد، آنان وقتى که آن حضرت را دیدند، صدا زدند : « بفرمائید با ما صبحانه
بخورید.» |
از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمود: کوفیان
نزد امام على علیه السلام آمده از
نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: (از خدا) براى ما باران بخواه ، امیر مومنان علیه السلام به حسین علیه السلام فرمود: برخیز و از خداوند
طلب باران کن !
او برخاسته حمد و ثناى الهى به جاى آورده و بر پیامبر صلی الله علیه و آله درود فرستاد و عرض کرد:
بارالها! بخشنده خیرات و نازل کننده برکات ! آسمان را بر ما سرشار ببار، و ما را از
بارانى بسیار فراگیر، انبوه ، پر دامنه ، پیوسته ریزان ، روان و شکافنده (زمین هاى
خشک و تشنه ) - که با آن از بندگانت ناتوانى را بردارى و زمین هاى مرده را زنده
سازى - سیراب فرما. آمین اى پروردگار جهانیان.
او دعاى خود را به پایان نبرده
بود که ناگهان خداوند باران (سیل آسا) فرستاد. عربى بادیه نشین از برخى نواحى کوفه
آمد و گفت : دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم ، در حالى که آب یکى در دیگرى (از
فراوانى ) پیچ و تاب مى خورد.
موسوعه کلمات الامام الحسین ، ص 133
ولادت حضرت
علیعلیه السلام یکی از زیباترین فصل
های کتاب آفرینش است که نشان دهنده مقام والا و پرتوی از عظمت آن امام هُمام می
باشد. در شب ولادت ایشان، زمین غرق نور و معنویت بود و از آسمان نیز باران فضل و
رحمت می بارید. ابوطالب که از شادی در پوست خود نمی گنجید، فریاد می زد: «ای مردم!
دوست خدا در خانه خدا متولد شد.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در این رابطه فرمودند: به دنیا آمدن حضرت علیعلیه السلام همانند تولد حضرت مسیحعلیه السلام، مهم و معجزه آساست و خداوند
علیعلیه السلام را از نور من آفرید
و ما هر دو از یک نور هستیم.» آری تولد حضرت مسیحعلیه السلام معجزه ای بزرگ بود و حضرت مریم در آن هنگام
از خانه خدا (بیت المقدس) خارج شد ولی فاطمه بنت اسد سلام الله علیها به درون خانه خدا فرا خوانده شد و مهمان
مائده های آسمانی گشت تا زیباترین تولد تاریخ بشریت، به نام مبارک حضرت علیعلیه السلام ثبت شود. |
سدیر صیرفى
مى گوید: من با سه نفر از صحابه محضر امام صادق رسیدیم، دیدیم آن بزرگوار بر روى
خاک نشسته و مانند فرزند مرده جگر سوخته گریه مى کرد. آثار حزن و اندوه از چهره اش
نمایان است، اشک می ریزد، و چنین مى فرمود: سرور من غیبت (دورى ) تو خوابم را گرفته
و خوابگاهم را بر من تنگ کرده و آرامشم را از دلم ربوده . |
چون حضرت باقرالعلوم علیه السلام به دنیا آمد، امام
سجّاد صلوات اللّه علیه فرمود: فرزندم ، باقرالعلوم را بیاورید. |
ابوبصیر مى
گوید: در کوفه بودم، به یکى از بانوان درس قرائت قرآن مى آموختم . روزى در یک موردى
با او شوخى کردم ! |
از امام صادق
علیهالسلام سؤال شد که: «لم صارت المغرب ثلاث رکعات و اربعا بعدها لیس فیها تقصیر
فى حضر و لا سفر؟» |
یک نفر از اهل شام
وارد مدینه شد، حضرت مجتبی ـ علیه السّلام ـ را دید که بر مرکبی سوار است و چون تحت
تأثیر تبلیغات منفی بنیامیه علیه اهل بیت قرار گرفته بود، شروع به ناسزا گفتن کرد،
او اسائه ادب میکرد، امام ـ علیه السّلام ـ هم چیزی نمیگفت. تا وقتی که مرد شامی
آرام شد. |
این موضوع از امام جعفر
صادق علیه السلام نقل شده است: حضرت
عباس علیه السلام سقاء و قمر بنى
هاشم بود. وقتى عباس علیه السلام
رفت آب بیاورد لشکر دشمن به آن بزرگوار حمله کردند و او نیز به آن گروه حملهور شد
و این رجز را خواند:
لا ارهب الموت اذا الموت رقا حتى اوارى فی المصالیت لقى
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا انى انا العباس اغدو بالسقا
و لا اخاف الشر یوم
الملتقى
یعنى هنگامى که مرگ با من روبرو شود باکى از آن ندارم تا اینکه در میان
دلاوران داخل شوم جان من بفداى جان مصطفى طیب و طاهر باد. من همان عباس هستم که آب
براى فرزندان امام حسین میبرم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى
ندارم.
(زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، محمدجواد نجفی، ص
61)
حضرت عباس علیه السلام بزرگترین فرزند ام البنین
بود، مردی نیک صورت و زیبا بود. هنگامى که سوار اسب می شد پاهاى مبارکش بزمین کشیده
می شد. به او قمر بنى هاشم گفته می شد. پرچم امام حسین علیه السلام با آن بزرگوار بود. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: موقعى که امام
حسین علیه السلام لشکر خود را براى
جهاد در راه خدا مهیا کرد پرچم را بدست حضرت قمر بنى هاشم داد. حضرت امام محمّد
باقر علیه السلام میفرماید: زید بن
رقاد و حکیم بن طفیل طائى حضرت عباس را شهید کردند. |
عصر خلافت امام على علیه السلام بود، و آن حضرت در کوفه بود، مردى (ایرانى )
از همدان و حلوان (شهرى نزدیک بغداد) مقدارى عسل و انجیر براى حضرت على علیه السلام آورد. |
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالى که نشسته بودند،
ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست، به طورى که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان
علت خنده را پرسیدند، فرمود: دو نفر از امت من مى آیند و در پیشگاه پروردگار قرار
مى گیرند؛ یکى از آنان مى گوید: خدایا! حق مرا از ایشان بگیر! خداوند متعال مى
فرماید: حق برادرت را بده ! عرض مى کند: خدایا! از اعمال نیک من چیزى نمانده متاعى
دنیوى هم که ندارم . آنگاه صاحب حق مى گوید: پروردگارا! حالا که چنین است از گناهان
من بر او بار کن ! |
در روایت است که برای
پیامبر چند قواره پارچه آوردند پیامبر قواره ای را به یکی از یاران خود داد و به او
فرمود که این را دو قسمت کن: قسمتی را برای خود جامه کن و قسمت دیگر آن را به همسرت
بده تا برای خود روسری کند. بعد به وی فرمود: به همسرت بگو برای این پارچه آستری
فراهم کند تا بدن وی از زیر آن نمایان نباشد. |
شخصی نزد رسول خدا
صلی اللّه علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه ! بستگانم با من قطع رابطه کرده
و مرا مورد حمله و شماتت قرار داده اند آیا من هم با آنها قطع رابطه کنم ؟ پیامبر
صلی اللّه علیه و آله فرمود: با این وضع خداوند نظر و رحمتش را از همه شما بر می
دارد. آن مرد گفت : پس چه کنم ؟ حضرت فرمود: ایجاد رابطه کن با کسی که با تواضع
رابطه کرده است و بخشش به کسی که تو را محروم ساخته است و عفو کن کسی را که به تو
ظالم کرده است . در این صورت از سوی خداوند پشتیبانی در برابر آنها خواهی
داشت. |
مالک بن
ربیعه گفت: ما نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که مردی از طائفه بنو سلمه آمد و گفت: ای رسول خدا آیا بعد از
مردن پدر و مادر باز هم می توان به آنها نیکی کرد؟ حضرت فرمودند: آری، بوسیله نماز
خواندن، استغفار کردن برای آنها، عمل به وصیت آنها، احترام رفقای آنها و رفت و آمد
با خویشاوندانی که بوسیله پدر و مادر با آنها خویشی وجود دارد. |
نام : همنام پیامبر صلی الله علی و آله (م - ح - م - د) صلی الله علی و آله
القاب معروف :مهدى، موعود، صاحب الزمان ، بقیه الله ، قائم و...
حضرت على علیه السلام هر روز به زیارت حضرت فاطمه میرفت. در یکى
از روزها که به زیارت رفته بود، خود رابه روى قبر انداخته و گریست و این شعر راسرود: چه جانگداز است،هنگامى که برقبر حبیبم عبور میکنم و سلام میدهم و جوابى
نمیشنوم. |
نام :فاطمه سلام الله علیها - لقب هاى معروف :زهرا، صدیقه ، کبرى ،
طاهره ، راضیه ، مرضیه ، انسیه ، بتول ، زهره ، حوریه ، محدثه ، و... - کنیه :ام
الحسنین ، ام ابیها، و ام الائمة - پدر و مادر :محمد رسول خدا (ص )، خدیجه کبرى (س) |
معصوم سیزدهم : امام یازدهم ، حضرت حسن عسکرى علیه السلام نام : حسن علیه السلام لقب معروف : عسکرى علیه السلام کنیه : ابومحمد علیه السلام پدر و مادر : امام هادى علیه السلام، حدیث (سلیل) |