شهید مصطفی چمران
يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۷:۰۳ ق.ظ
کلام شهید | |
خاطره سال آخر دبیرستان بود.شب با مهمون غریبه اى اومد خونه.شام بهش داد و حسابى ازش پذیرایى کرد.مى گفت: از شهرستان اومده و توی تهران آشنایی نداره.فردا صبح اداره ى ثبت کار داره ، بعدش میره.دلش نمى آمد کسى گوشه ى خیابان بخوابه به بزرگی دلش غبطه خوردم... خاطره ای از زندگی سردار شهید حسن باقری |