شهید عباس قلی تمنا لو
يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۴۴ ب.ظ
کلام شهید | |
خاطره علی توی چشمهایش نگاه می کرد. برایش تعریف می کرد. خواب دیده بود حضرت زهرا با دو تا کوزه ی پر از گل آمده خانه شان.یکی از کوزه ها را به مادر داده ، با یک نگاه عجیب ، مثل این که بخواهد دل داریش بدهد.اشک های مصطفی(ردائی پور) می ریخت روی صورتش. هر وقت اسم حضرت زهرا می آمد همین طور گریه می کرد. گفت دسته گلی که حضرت به مادر دادن، مال من بود ، اون یکی مال علی.من دیگه مال این دنیا نیستم.» |
- ۹۲/۱۲/۱۱