شهید غلامعباس فضلی
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ
کلام شهید | |
خاطره پول ها و طلاهاش رو داد و خداحافظی کرد داشت از در ستاد پشتیبانی جنگ می رفت بیرون که مسئول ستاد گفت:مادر! رسیدتون رو نمی گیرین؟ پیرزن لبخندی زد و گفت:من برای دادن شوهر و دوتا پسرم از کسی رسید نگرفتم اینا که دیگه چیزی نیست... |
- ۹۲/۱۲/۱۴