شهید خرازی 1
پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ق.ظ
کلام شهید | |
خاطره خوابیده بود. بحث می کردیم. این قدر داد و فریاد کردیم که از خواب پرید . « چیه ؟ چی شده ؟» گفتم« این می گه واسه چی خاک ریز نزدی برامون.» گفت« خب چرا نزدی؟» گفتم « آقا جون ! وسط روز روز که نمی شه خاک ریز زد.» بلند شد، نشست .« روز و شب نداره. پاشو بریم، بینم می شده خاک ریز بزنی و نزده ای.» شهید خرازی |
- ۹۲/۱۲/۲۲