نشانه های ظهور امام زمان ( عجل الله فرجه ) - شرایط ظهور
«شرایط ظهور»؛ یعنی، زمینه هایی که امکان تحقق ظهور امام عصرعلیه السلام را
فراهم می آورد و آن را امری منطقی و لازم می نمایاند. شرایط ظهور با
نشانه های ظهورتفاوت دارد؛ برای مثال وجود تعداد الکافی از پاکدلان برای
آغاز انقلاب جهانی در شمار «شرایط ظهور» می گنجد؛ ولی ندای آسمانی و خروج
سفیانی، از «نشانه های آن» شمرده میشود. البته هر دو باید پیش از ظهور
تحقق یابند؛ زیرا ظهور پس از آشکار شدن همه شرایط و نشانه های حتمی آن رخ
میدهد؛ وگرنه به تحقّق مشروط قبل از وجود شرط و نیز دروغ بودن روایات
نشانه های ظهور - که درستیشان به طور متواتر و قطعی احراز شده است -
می انجامد. [1] .
پارهای از تفاوتهای شرایط و نشانه های ظهور عبارت است از:
1. توقف ظهور بر شرایط، توقفی واقعی و از نوع توقف معلول بر علت است؛ ولی
علامات تنها نزدیک شدن زمان ظهور را می نمایانند. از این رو، وقوع ظهور،
بدون تحقق این نشانه ها ممکن است. البته پارهای از نشانه ها - مانند خروج
سفیانی و قتل نفس زکیّه - با شرایط ظهور ارتباط عنصری دارند؛ یعنی، از
نتایج عصر فتنه ها و انحرافانند و به آماده سازی یکی از شرایط ظهور
می انجامند.
2. تحقق هم زمان همه نشانه ها یا گردآمدن آنها در یک زمان، ضرورت ندارد.
نشانه ها میتوانند با فاصله های بسیار اتفاق افتند و در زمان واحد گرد
نیایند؛ ولی شرایط چنین نیستند. در نهایت باید تمام شرایط با هم محقق شوند و
در یک زمان اجتماع کنند تا ظهور پدید آید.
3. علایم پیش از ظهور، پدید می آیند و از میان می روند؛ ولی شرایط کمی پیش
از ظهور رخ می دهند و بعد از تحقّق ظهور نیز باقیاند. [2] .
پاره ای از شرایط ظهور:
شرایط ظهور امام عصرعلیه السلام به طور کامل برای ما روشن نیست. بخشی از بنیادی ترین آنها عبارت است از:
1. وجود برنامه و طرحی متعالی که بتواند با ساختار درست، عدل واقعی را در جهان بر پا سازد و سعادت و کمال آدمیان را به ارمغان آورد.
2. وجود رهبر و هدایتگری بزرگ، شایسته و معصوم که از سوی خداوند منصوب شده است.
3. وجود گروهی از انسان های پاک دل و فداکار که در اوج تقوا به سر میبرند و
برای دفاع همه جانبه از برنامه امام معصوم علیه السلام آمادگی دارند.
امام جوادعلیه السلام در این باره فرمود: «و از اصحابش 313 تن به اندازه
اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند و این همان قول
خداوند است که فرمود: «أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمیعًا
إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ» [3] و چون این تعداد از اهل
اخلاص به گرد او فراهم آیند، خداوند امرش را ظاهر سازد و چون عقد - عبارت
از ده هزار نفر باشد - کامل شد به اذن خدای تعالی قیام کند». [4] .
بی تردید برای پدید آمدن ظهور، باید این شرایط محقق شود. وحی و روایات متواتر و قطعی بر تحقق یافتن شرط های اوّل و دوم گواهی میدهد.
شرط نخست با بعثت پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله محقق شد.
شرط دوم نیز با تولد فرزند امام عسکری علیه السلام در سال 255 ه . تحقق یافت.
آنچه تا کنون به وقوع نپیوسته، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید تلاش کرد و در جهت تربیت نفوس خویش و دیگران کوشید.
البته افزون بر شرطهای یاد شده، احتمال وجود پارهای شرایط دیگر نیز قوی
می نماید. بی تردید باید همه آن شرایط واقع شود تا زمینه ظهور به طور کامل
فراهم آید. برای تسریع در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی ظهور،
دعا و تضرّع در درگاه احدیّت بسیار سودمند است. معصومان علیهم السلام
مؤمنان را به دعا در این باره فرمان دادهاند.
در پایان یاد کرد این نکته شایسته است که گاهی اموری چون وضعیت اسفبار و
آکنده از ستم جهان نیز از شرایط ظهور شمرده میشود. ممکن است گروهی چنان
پندارند که باید در جهت تحقّق این شرط کوشید و به ترویج فساد دست یازید تا
پرده های غیبت سریعتر کنار رود و ظهور امام عصر واقع شود!
در نادرستی این پندار تردید نیست؛ زیرا:
1. بسیاری از این پدیدههایی که ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های ظهور جای دارند و ظهور بر آنها متوقف نیست.
2. ستم فراگیر و شرط ظهور بودنش، قابل تأمل می نماید و میتوان این پدیده
را از نشانه های ظهور به شمار آورد حتی اگر آن از شرایط ظهور باشد، میتوان
ادّعا کرد که در شمار شرایط به معنای مصطلح نمی گنجد؛ زیرا ارتباط آن با
ظهور، از نوع ارتباط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر ستم فراگیر
«شرط اصطلاحی ظهور» به شمار آید؛ در همگونی آن با دیگر شرطها و لزوم تلاش
برای تحقق آن تردید وجود دارد؛ زیرا به نظر میرسد شرط قهری و تکوینی است؛
یعنی، جهان به رغم تلاش مؤمنان دلسوز، به سمت ستم فراگیر پیش میرود.
مؤمنان باید وظیفه خویش را انجام دهند و تکلیف الهی اهل ایمان را - بی آنکه
در نتیجه بیندیشند - به جای آورند؛ زیرا نتیجه ندادن و توفیق نیافتن سبب
سقوط تکلیف نمی شود.
پی نوشت ها:
[1] تاریخ الغیبة الکبری، ص 395.
[2] همان، ص 400 - 396.
[3] بقره (2)، آیه 148.
[4] کمالالدین، ج 2، باب 37، ح 2.
- ۹۳/۰۱/۱۰