قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

ایزوگام عاطفی

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ب.ظ

زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه گریستن داشت و بالاخره نتونست بغضش رو تو گلوش کنترل کنه. بغض ترکید و در آسمون باز شد. اشکای بارون از گونه های ابرها سرازیر می شدن و شر شر بر صورت زمین و پشت بام ها می ریختن. هوا سرد بود. مش قربون تلفنش رو برداشت و به پسرش تماس گرفت: سلام پسرم
خوبی بابا، عروس گلم چه طوره؟ به مرحمت شما خوبیم. باباجون مراقب قلبهاتون باشید، لحاف مهر رو روی خودتون بکشید که قلب تون سرما نخورن. پسر با اشتیاق به سخنان پدرش گوش می داد و همسر او هم سرش را به گوشی چسبونده بود تا از شیرینی کلام مش قربون یه چیزی هم گیر اون بیاد. مش قربون کمی از وضع و اوضاع زندگیشون پرسید و بعد گفت:
باباالغرض این که بارون منو یاد نکته ای انداخت اگه بخوای بهت بگم. عروس که حواسش نبود، با شوق داد زد: بگو باباجون. مش قربون، خندید و گفت چه خوب تو هم می شنوی شیطون
باشه برای هر دوتایی شما میگم:
افراد سالمندی چون من که سردی و گرمی روزگار رو چشیدن قبل از این که بارون بباره سری به پشت بوم می زنن و با جارو کردن خس و خاشاک، مسیر آب بارون رو باز می کنن و درزهای پشت بوم رو می بندند تا نکنه از این درزها آب نفوذ کنه و زندگی رو خیس کنه. ما هم باید مراقب باشیم. باید قبل از این که هوای زندگی پاییزی و زمستونی بشه حواسمون رو شش دونگ جمع کنیم که مبادا از درزهای عاطفی، آب مهر غریبه ای وارد دل یکی از همسران بشه، خس و خاشاکای مسیر عشق تون رو صبج به صبح جارو کنین، اشغالای ناسازگاری رو شب به شب توکیسه سازش بریزید و درزهای تفاهمتان را با بتن بخشش و قیر گذشت پرکنید. نذارید قطرات کدورت به تدریح از سوراخای اختلاف، وارد خونه قلب و لونه ذهنتون بشه و گرنه زندگی یتون رو ویرون می کنه. هنوز عروس داماد جوان با اشتیاق به حرفای باباش گوش می کرد که پدر با خنده گفت: چوونم گرم شده و پر حرفی کردم و بعد خدا حافظی کرد. او رفت اما حرفاش که از دل مهربون و باتجربه اش برمی آمد، در قاب دل این دو جوون خوش نشست.

  • علی اکبر هدایتیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی