قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

۸۶ مطلب با موضوع «مشاوره» ثبت شده است

۰۳
بهمن

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
و باز هم دست‌های حاضرین بالا رفت.
این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می‌گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می‌شویم، خم می‌شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می‌شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی‌دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم پر ارزشی هستیم. [1]

پی نوشت :

[1] . نرم افزار نیش­ها و نوش ها، سایت اسک دین دات کام

  • علی اکبر هدایتیان
۰۲
بهمن

سحر درمانی واقعیت یا خیال؟

سؤال: شخصى، که زندگى عادى خود را مى‌گذرانده، ناگهان دچار مشکلات عدیده مى‌گردد! یکباره افسردگى، ناراحتى‌هاى عصبى، کم خوابى و بى‌حوصلگى، نظم زندگى‌اش را از هم مى‌پاشد! با مراجعه به چند پزشک متخصّص اعصاب و روان، نه تنها هیچ گرهى از کار او گشوده نمى‌شود، بلکه روز به روز حالش بدتر مى‌شود، تا بالاخره از مراجعه به پزشک ناامید، و به یک ساحر معروف مراجعه مى‌کند. وى پس از سعى و تلاش زیاد، مى‌گوید: «کسى تو را سحر کرده، شاید به زودى عمرت به سر آید!» ساحر معروف، با همدستى یک ساحر دیگر، چند عدد تعویذ و دعا را کشف مى‌کند، که اسم آن شخص روى آن نوشته شده، و همراه با اشیاى عجیب همچون فولاد، سوزن، استخوان و مانند آن، در یک جا قاب شده بود. ساحر با این که با آن شخص آشنا نیست، اسم کسى که این کارها را کرده به او مى‌گوید، او هم به یقین رسیده که عامل این سرگردانى و بدبختى همان شخص است. حال با توجّه به این که تمام زندگى وى از هم پاشیده (البتّه بعد از پیدا شدن و پاره شدن کاغذهاى مذکور حالش بهتر شده است) و اگر کمک ساحران نبود تا چند روز دیگر رشتۀ زندگى‌اش از هم پاشیده مى‌شد. عامل این بدبختى‌ها و رنج هاى وى چه تاوانى باید بپردازد؟
آیت الله مکارم شیرازی: قول ساحران اعتبارى ندارد، به آن اعتنا نکنید. دستورى به شما مى‌دهم، اگر عمل کنید حال شما ان شاء اللّه خوب خواهد شد: نمازها، مخصوصاً نماز صبح را اوّل وقت بخوانید، و بعد از نماز صبح دست راست را روى سینه بگذارید، و هفتاد مرتبه «یا فتّاح» بگویید. سپس 110 مرتبه صلوات بفرستید. در هر شبانه روز پنج مرتبه آیة الکرسى بخوانید، و به خود بدمید. و هر وقت گرفتار ناراحتى فکرى شدید، ذکر «لا حول و لا قوّة الّا باللّه» را بگوئید. این برنامه را تا چهل روز ادامه دهید، ان شاء اللّه مشکل شما برطرف خواهد شد. [1]


پی نوشت :

[1] آیت الله مکارم، استفتاءات جدید؛ ج‌3، ص: 574.

  • علی اکبر هدایتیان
۰۱
بهمن

هوش و اندیشه

اگر انسان، باهوش و اندیشه به دنیا مى آمد
اگر نوزاد فهیم و عاقل به دنیا مى آمد، وقت تولد جهان هستى را انکار مى کرد و هنگامى که با حیوانات، پرندگان، و دیگر موجودات غریب رو به رو مى گشت و هر ساعت و هر روز پاره اى از اشکال مختلف شگفت عالم را که از پیش ندیده بود مى دید، هر آینه عقل و اندیشه اش سرگشته و گمراه مى گشت. بدان که اگر عاقلى را به اسیرى از سرزمینى به سرزمین دیگر ببرند (از دیدن شگفتی هاى نامأنوس ) همواره واله و سرگشته است و به خلاف کودکى که در کودکى اسیر شود به سرعت، زبان و آداب (آن سرزمین جدید) را فرا نمى گیرد. نیز اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مى نهاد از اینکه (آنقدر ناتوان است که توان راه رفتن ندارد ناچار) باید دیگران بر دوشش گیرند، شیرش ‍ بنوشانند، در جامه اش بپیچند و در گاهوارش بخوابانند. سخت احساس ‍ خوارى و پستى مى کرد و از سوى دیگر او به خاطر ظرافت و طراوت و رطوبت بدن ، هیچ گاه از این امور بى نیاز نیست (در نتیجه چه بسا در هلاکت مى افتاد و یا رشد روحى و بدنى مناسبى نمى کرد.)
همچنین در چنین حالى آن شیرینى ، دلبندى و محبوبیت کودکان را نداشت ؛ از این رو آنان در حالى به دنیا مى آیند که از کار جهان و جهانیان غافلند. اینان با ذهن ضعیف و شناخت اندک و ناقص خود با همه چیز رو به رو مى شوند، اما اندک اندک و گام به گام و در حالتهاى گوناگون بر شناخت و آگاهى آنان افزوده مى شود. کودک ، پیوسته چنین کسب شناخت مى کند تا آنکه از مرحله حیرت و سرگشتگى و تاءمل ، پاى فراتر مى نهد و با کمک عقل و اندیشه ، قدم در وادى تصرف و تدبیر و چاره اندیشى معاش و... مى گذارد. از حوادث، پند مى گیرد، اطاعت مى کند و یا در اشتباه و فراموشى و غفلت و گناه سقوط مى کند.
حکمتهاى فراوان دیگرى نیز در پس این امر نهفته است؛ از جمله : اگر کودک در گاه تولد، عقلى کامل داشت و مستقل و خودکفا مى بود، شیرینى فرزند دارى از میان مى رفت . پدر و مادر به مصالحى که در تربیت کودک نهفته است نمى رسیدند؛ در نتیجه، تربیت، سرپرستى و رحم و شفقت بر آنان هنگام پیرى بر فرزند لازم نبود. (زیرا پدر و مادر در قبال او زحمتى نکشیده اند که او در سن کهنسالى و نیاز، به آنان برسد. او از آغاز، مستقل و بى نیاز از والدین بوده است.)
همچنین با این فرض، در میان فرزندان و والدین هیچ پیوند و الفتى حاکم نبود؛ زیرا کودکان از تربیت و سرپرستى پدران بى نیاز بودند و از زمان تولد از پدران خویش جدا مى گشتند. او نیز پس از آن ، پدر و مادرش را (و خواهر و برادرش را) نمى شناخت و این عدم شناخت باعث مى شد که بر سر راه ازدواج با مادر و خواهر و دیگر محارم مانعى پدید نیاید. و کمترین مفسده و بلکه شنیعترین و قبیحترین زشتى هنگامى است که چنین طفل هوشمندى، در هنگام تولد بر چیزى نظر افکند که رخصت این عمل را از او ستانده اند و سزاوار نیست که چنین کند.آیا نمى بینى که چگونه هر چیز آفرینش در جاى مناسب خود استوار گشته و در ریز و درشت اجزاى هستى، اندک خلل و ناصوابى پیدا نیست؟

  • علی اکبر هدایتیان
۳۰
دی

رفع غم و غصه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِن شَرِّ مَا خَلَقَ، وَمِن شَرِّ غَاسِق إِذَا وَقَبَ، وَمِن شَرِّ النَّفَّـثَـتِ فِى الْعُقَدِ، وَمِن شَرِّ حَاسِد إِذَا حَسَدَ * «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاسِ، إِلَهِ النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ، اَلَّذِى یُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ الَّناسِ، مِن الْجِنَّةِ وَ الَّناسِ» * «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ، اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُـواً أَحَدٌ» اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، وَ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، سُؤالَ مَنْ لا یَجِدَ لِفاقَتِهِ مُغیثاً، وَ لا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً، وَ لا لِذَنْبِهِ غافراً غَیْرَکَ،یا ذَالْجَلالِ وَ الاْکْرامِ،اَسْئَلُکَ عَمَلا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ یَقیناً تَنْفَعُ بِهِ مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقینِ فى نَفاذِاَمْرِکَ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اقْبِضْ عَلَى الصِّدْقِ نَفْسى، وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیا حاجَتى، وَاجْعَلْ فیما عِنْدَکَ رَغْبَتى، شَوْقاً اِلى لِقائِکَ، وَ هَبْ لى صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ، اَسْئَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتاب قَدْ خَلا،وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتاب قَدْ خَلا، اَسْئَلُکَ خَوْفَ الْعابِدینَ لَکَ، وَ عِبادَةَ الْخاشِعینَ لَکَ، وَ یَقینَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ، وَتَوَکُّلَ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْکَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتى فى مَسْئَلَتى مِثْلَ رَغْبَةِ اَوْلِیآئِکَ فی مَسائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتی مِثْلَ رَهْبَةِ اَوْلِیائِکَ، وَاسْتَعْمِلْنى فى مَرْضاتِکَ عَمَلا لااَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئاً مِنْ دینِکَ مَخافَةَ اَحَد مِنْ خَلْقِکَ،اَللّهُمَّ هذِهِ حاجَتى فَاَعْظِمْ فیها رَغْبَتى، وَ اَظْهِرْ فیها عُذْرى، وَلَقِّنى فیها حُجَّتى، وَ عافِ فیها جَسَدى، اَللّهُمَّ مَنْ اَصْبَحَ لَهُ ثِقَةٌ اَوْ رَجاءٌ غَیْرُکَ، فَقَدْ اَصْبَحْتُ وَ اَنْتَ ثِقَتى وَ رَجائى فِى الاُْمُورِ کُلِّها، فَاقْضِ لی بِخَیْرِها من عاقِبَةً، وَ نَجِّنى مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد رَسُولِ اللهِ الْمُصْطَفى،وَعَلى آلِهِ الطّاهِرینَ.(1)
* بنام خداوندبخشنده بخشایشگر، بگو: پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح، از شرّ تمام آنچه آفریده است; و از شرّ هر موجود شرورهنگامى که شبانه وارد مى شود; و از شرّ آنها که با افسون در گره ها مى دمند; و از شرّ هر حسودى هنگامى که حسد مىورزد!بنام خداوند بخشنده مهربان، بگو: پناه مى برم به پروردگار مردم، به مالک و حاکم مردم، به (خدا و) معبودمردم، از شرّ وسوسه گر پنهانکار، که در درون سینه انسانها وسوسه مى کند،خواه از جنّ باشد یا از انسان! به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو: خداوند، یکتا و یگانه است;خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى کنند; (هرگز) نزاد، و زاده نشد; و براى او هیچ گاه شبیه و مانندى نبوده است! خدایا به تو عرض نیاز مى کنم،نیاز کسى که نیازمندیش شدت یافته و نیرویش ضعیف شده و گناهانش فراوان گردیده، نیاز کسى که براى بیچارگى اش فریادرس و براى ناتوانى اش نیرودهنده و براى گناهش بخشنده اى، جز تو ندارد. اى صاحب شکوه و بزرگى، از تو (توفیق انجام) عملى را مى طلبم که هر کس آن را انجام دهد وى را دوست دارى و یقینى مى طلبم که هر کس به حق الیقین از آن رسد، در انجام فرمانت، از آن سود برد. خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا در حالت صدق و راستى بمیران و نیازم را از دنیاقطع فرما و میل مرا به سبب شوق به لقایت، فقط در آنچه نزد توست قرار ده. و توکل راستین به خودت را به من ببخش. خدایا از تو، خوبى هاى نامه عملم را مى طلبم و از بدى هاى آن به تو پناه مى برم. از تو مى طلبم خوف بندگانى که تو را عبادت مى کنند و عبادت کسانى که در محضر تو خاشعند و یقین آنان که بر تو توکل مى کنند و توکل کسانى که بر تو ایمان دارند. خدایا میل و رغبتم را در خواسته ام، همانند رغبت اولیایت در خواسته هایشان و ترسم را چونان ترس اولیایت قرار ده و مرا در مسیر خشنودیت چنان به کار وادار، که هرگز از ترس احدى از بندگانت دینت را رها نسازم. خدایا این حاجت من است، رغبت مرا براى رسیدن به آن زیاد گردان (و در صورت عدم انجام آن) عذرم را آشکار گردان و حجت و دلیلم را در آن به من این حاجت من است، رغبت مرا براى رسیدن به آن اگر کسى اعتماد و امیدى جز تو داشته باشد، به یقین من روزگارم را با اعتماد و امیدم در همه کارها به تو مى گذرانم. پس تو نیز عاقبت خیر براى مقرّر فرما و مرا از فتنه هاى گمراه کننده نجات ده، به لطف و رحمتت اى مهربان ترین مهربانان و درود خدا بر سرور ما محمد فرستادهو برگزیده خدا و بر خاندان پاکش باد. [1]

پی نوشت :

[1] . صحیفه سجادیه، دعاى 54.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۹
دی

سگ بازی و الگو گیری

سؤال؟

سگ بازی و آوردن آن به خانه‌ها و ماشین‌ها و خیابان‌ها که نوعی تقلید از بیگانگان است چه صورت دارد؟

جواب :
مکارم شیرازی: ترویج این گونه فرهنگ غلط بیگانگان، جایز نیست.
صافی گلپایگانی: جایز نیست.
فاضل لنکرانی: مناسب نیست.
تبریزی: سگ نجس العین است و رطوبت دهان او نجس می‌باشد و به هر جا سرایت کند نجس می‌کند. مسلمان باید از نجس اجتناب کند. [1]
نکته روان شناختی: یکی از علل داشتن حیوان خانگی (مانند سگ و گربه) در غرب احساس تنهایی است. اغلب خانواده تک فرزندی هستند و بعد از بزرگ شدن فرزندان تنها می شوند و معاشرت و دید و بازدیدی زیادی در کار نیست به همین دلیل سالمند به خصوص، به داشتن حیوان خانگی روی می آورند.

پی نوشت :

[1]. سید محسن محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع تقلید، جلد1، ص 187.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۸
دی

گناه و حافظه

شخصی می‌گوید به عالمی به نام وکیع از ضعف حافظه‌ام شکایت کردم. او من را به ترک گناهان توصیه کرد و گفت این توصیه به این دلیل است که قوه حفظ علوم فضل و نور است و فضل و نور خداوند به فرد گناهکار عطا نمی‌شود.
شَکوتُ الی وَکیعٍ سوَء حِفظی فَارشْدنی اِلی تَرِک المعاصی و ذلِکَ اَن حَفِظَ العِلم فَضل وَ فَضل اللهُ لایُوتی لِعاصی

  • علی اکبر هدایتیان