قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

«نفس زکیّه» یعنی، فرد بی ‏گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در داستان حضرت موسی‏ علیه السلام وقتی شخصی برخورد او را می‏بیند در اعتراض به کار وی می‏گوید: «اَقَتَلْتَ نَفْساً زَکیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ»؛ [1] «آیا جان پاکی را بی آن که قتلی انجام داده باشد، می‏کشی؟».
گویا در آستانه ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام درگیر و دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی‏ علیه السلام، فردی پاک باخته و مخلص، در راه امام‏ علیه السلام می‏کوشد و مظلومانه به قتل می‏رسد.
این رخداد عظیم، طبق بیان روایات بین رکن و مقام - در بهترین مکان‏ های زمین - اتفاق می‏افتد. [2] فرد یاد شده از اولاد امام حسن مجتبی‏ علیه السلام است که در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و «سید حسنی» یاد شده است. [3] .
قتل نفس زکیّه، از نشانه‏ های حتمی و متصل به ظهور است و هر چند در منابع اهل سنّت نامی از آن برده نشده، ولی در منابع شیعه، روایات آن فراوان و بلکه متواتر است. [4] از این رو، در اصل تحقق چنین حادثه ‏ای - به عنوان علامت ظهور - شکی نیست؛ هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و ویژگی‏ های مقتول، مشکل است.
برخی احتمال داده ‏اند: مراد از نفس زکیّه، محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه است که در زمان امام صادق‏ علیه السلام در منطقه «احجار زیت» در نزدیکی مدینه کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند دلیل:
1 . لازمه ‏اش این است که پیش از تولد حضرت مهدی‏ علیه السلام؛ بلکه پیش از آن که امامان از آن خبر دهند، این نشانه رخ داده باشد.
2 . در روایات تصریح شده که «نفس زکیّه»، بین رکن و مقام کشته می‏شود و حال آنکه محمدبن عبداللّه بن حسن در منطقه «احجار زیت» (در نزدیکی مدینه) کشته شده است.
3 . همان گونه که در روایات اشاره شده قتل نفس زکیّه از نشانه‏ های حتمی و متصل به ظهور است؛ حال آنکه محمدبن عبداللّه، سال‏ها پیش از تولد حضرت مهدی‏ علیه السلام به قتل رسیده است.
امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَبَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ اِلاّ خَمْسَ عَشَرَةَ لَیلَة»؛ [5] «بین ظهور مهدی ‏علیه السلام و کشته شدن نفس زکیّه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست».
محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه، در زمان امام صادق‏ علیه السلام و در سال 145 ه .ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا به حال، بیش از ده قرن می‏گذرد و نمی‏تواند علامت متصل به ظهور باشد.
به نظر می‏رسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با پیامبر اکرم ‏صلی الله علیه وآله و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندان شریف و بزرگوار امام حسن مجتبی‏ علیه السلام وجود برخی نشانه ‏ها (چون داشتن خالی سیاه بر روی کتف راست)، قیام وی در شرایط سخت و در اوج خشونت بنی‏امیه و از همه مهم‏تر، شیطنت‏ ها و تحریف‏ های بنی عباس، سبب گشته بود که مردم به اشتباه بیفتند و گروهی او را مهدی تصور کنند!
علاوه بر این، از بعضی قرینه‏ ها استفاده می‏شود که خود «نفس زکیّه» و پدرش عبداللّه محض، - که شیخ بنی‏ هاشم در آن عصر به شمار می‏ رفت - و نیز برادرش ابراهیم، به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن می‏زدند و چنین وانمود می‏کردند، گویا مهدی ایشان، همان مهدی موعود است.
آنان می‏خواستند از این راه، در رسیدن به قدرت و پیروزی انقلاب خویش و در هم شکستن بنی امیه کمک بگیرند. امام صادق ‏علیه السلام در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت. [6] .

پی نوشت ها:
[1] کهف (18)، آیه 74.

[2] کمال‏الدین، ج 1، ص 330، ح 16.
[3] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 445، ح 440.
[4] الخصال، ج 1، ص 303، ح 82؛ کتاب الغیبة، ص 435، ح 425؛ الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ منتخب الاثر، ص 459.
[5] الارشاد، ج 2، ص 374؛ کتاب الغیبة، ص 445، کمال‏الدین، ج 2، ص 649.
[6] بحارالانوار، ج 47، ص 131.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی