11 خودشان را با افرادی که
با آنها هم فکر هستند متحد می کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می
دانند.
۱۲ بلندپرواز هستند و دوسمنش والای امام حسن عسکری علیه السلامت دارند حیرت انگیز باشند. آنها هوشیارانه
انتخاب می کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی گذارند زندگی شان
اتوماتیک وار سپری شود.
۱۳ به وضوح و دقیقا می دانند که چه چیزی در زندگی می
خواهند و چه نمی خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می
کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
۱۴ بیشتر از آنکه تقلید کنند،
نوآوری می کنند.
۱۵ در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی کنند و زندگی شان را در
انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی دهند.
۱۶ آنها دانش آموزان
مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می کنند. آنها از راه های
مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می
گیرند.
۱۷ همیشه نیمه پر لیوان را می بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را
دارند.
۱۸ دقیقا می دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی شان را با از شاخه
ای به شاخه ای دیگر پریدن از دست نمی دهند.
۱۹ ریسک های حساب شده ای انجام می
دهند؛ ریسک های مالی، احساسی و شغلی.
۲۰ با مشکلات و چالش هایی که برایشان پیش
می آید سریع و تاثیرگذار روبه رو می شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر
برف نمی کنند. با چالش ها روبه رو می شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می
برند.
امام حسن عسکری - علیه السلام - دارای مکارم اخلاق و عظمت اخلاقی خاصی بود که با آن دوست و
دشمن را شیفته خود می کرد، این ویژگی آشکارترین جلوه شخصیتی حضرت بود که آن را از
جد بزرگوار خود پیامبر اکرم - صلی اللّه علیه و آله - که اخلاق نیک ایشان همه را
فرا می گرفت - به یادگار داشت .
از ایشان نمونه های اخلاقی شگفت انگیزی نقل شده
که دشمن کینه توز را به دوستی صمیمی و مخلص بدل کرده است .
مورخان نقل می کنند
که : حضرت در زمان متوکل - سرسخت ترین دشمن آل بیت و پلیدترین خلیفه عباسی - به
دستور او زندانی گشت و خلیفه دستور اکید داده بود که به وی به شدت رفتار شود. لیکن
زندانبانان پس از مدتی ، دلبسته کمالات حضرت شده و حتی از نگاه مستقیم به چشمان
ایشان - از شرم و حیا - پرهیز می کردند و هنگامی که ایشان از زندان آزاد شدند
اعتقادی استوار به امام پیدا کرده بودند و بصیرت خوبی در دین یافته بودند.
امام
حسن عسکری - علیه السلام - در اخلاق
والای خود نسیم خوشی از گلزار رسالت اسلامی و گلی خوشبو از بوستان پیامبر اکرم -
صلی اللّه علیه و آله - بودند.
امام محمد باقر (علیه السّلام): «هرکس در شب جمعه سورهی ص را بخواند، به قدرى از خیر دنیا و آخرت به او کرامت میکنند که جز به پیامبرى مرسل و یا فرشتهاى مقرّب به دیگرى داده نمیشود، و خداوند او را و هرکس از افراد خاندانش را- که دوست داشته باشد – وارد بهشت مىکند، حتّى خدمتکارى که به او خدمت کرده اگرچه از افراد خانوادهاش یا از کسانى که حقّ شفاعت در مورد آنان داشته است نباشد».
در روایات آمده است: یکی از نشانه های برپایی قیامت، «طلوع خورشید از مغرب» است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه وآله
میفرماید: «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال،
ودود و جنبنده، خروج قائم علیه السلام، طلوع خورشید از مغرب، نزول حضرت
عیسی علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرة العرب و آتشی که از چاه عدن
بیرون می آید و مردمان را به محشر سوق میدهد». [1] البته طلوع خورشید از
مغرب به عنوان امری حتمی معرفی شده است. [2] .
شیخ مفیدرحمه الله درباره چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر
در آسمان راکد میشود و ساعتی چند تا به هنگام عصر پیدا نباشد، آن گاه از
مغرب آشکار گردد». [3] .
اگرچه عدهای این امر را بعید پنداشته و گفته اند: مستلزم در هم ریختن و از
هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و نتیجه
گرفته اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است؛ ولی به نظر میرسد
این امر همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. به علاوه
نظیر این اتفاقات قبلاً نیز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس»
برای یوشع بن نون بوده است. [4] .
در برخی دیگر از گفته ها آمده است: مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور
حضرت مهدی علیه السلام است. بدین معنا که حضرت مهدی علیه السلام، همان
خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد.
شیخ صدوق رحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روایت مفصلی نقل کرده
که بخشی از آن این چنین است: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام
برای ما خطبه خواند و بر خدای تعالی حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش
درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید،
از من پرسش کنید...
پس افرادی برخاسته پرسش هایی مطرح کردند و آن حضرت جواب هایی فرمود تا
اینکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:... سپس آن دابه سربلند کند و به
اذن خدای تعالی همه کسانی که بین مشرق و مغرب هستند، او را ببینند و این
بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآید. در این هنگام توبه برداشته
شود...
نَزال بنِ سَبْرَه گوید: به صعصعةبن صوحان گفتم: ای صعصعه! مقصود
امیرالمؤمنین از این کلام چه بود؟ صعصعة گفت: ای سبرة! آن کسی است که
عیسی علیه السلام پشت سر او نماز میخواند. او دوازدهمین امام از عترت و
نهمین امام از فرزندان حسین بن علی علیه السلام است. او آفتابی استکه
ازمغرب خود طلوع کند واز مابین رکن و مقام ظاهر شود و زمین را طاهر سازد و
موازین عدالت را برپا کند و...». [5] .
اشکال این دیدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصوم علیه السلام نیامده
است. علاوه بر آن در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت
مهدی علیه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی
به تکرار نداشت. [6] .
بنابراین به نظر میرسد طلوع خورشید از مغرب، حادثه ای است خارقالعاده که
پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسیار بیشتر از آنچه در منابع روایی شیعه از آن سخن به میان آمده، در کتاب های اهل سنّت از آن یاد شده است:
1. نسائی در السنن الکبری از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نقل کرده که
فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ
مَغرِبِها...». [7] «هرگز قیامت بر پا نخواهد شد تا اینکه خورشید از مغرب
خود طلوع کند...»
2. طبرانی در المعجم الکبیر از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتی یَکُونَ عَشْرُ آیاتٍ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغرِبِها...». [8] .
3. متقی هندی در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی
تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها
وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لایَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها
لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». [9] .
پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
[2] همان، ص 435، ح 425.
[3] الارشاد، ج 2، ص 368.
[4] الارشاد، ج 2، ص 385.
[5] کمالالدین، ج 2، باب 47، ح 1.
[6] ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشفالغمه، ج 2، ص 459.
[7] السنن الکبری، ج 6، ص 344.
[8] المعجمالکبیر، ج 3، ص 171.
[9] کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنین ر.ک: تفسیر القرطبی، ج 16، ص 130؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 596.
آیین دوست یابی ( اخلاقى، اجتماعی، تربیتى )
وَ قَالَ علی[علیه السلام] أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ .
ترجمه :.و درود خدا بر او ، فرمود : ناتوان ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است ، و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.
کلام شهید | |
خاطره با خودش عهد کرده بود تا نیروی دشمن در خاک ایران است برنگردد تهران. نه مجلس می رفت ، نه شورای عالی دفاع . یک روز از تهران زنگ زدند. حاج احمد آقا بود گفت « به دکتر بگو بیا تهران.» گفتم « عهد کرده با خودش ، نمی آد.» گفت « نه ، بگو بیاد. امام دلش برای دکتر(چمران) تنگ شده . » به ش گفتم . گفت « چشم. همین فردا می ریم.» |
سؤال
اگر امام جماعت در رکعت سوم
یا چهارم نماز عشا باشد و مأموم در رکعت دوم، آیا بلند قرائت کردن حمد و سوره بر
مأموم واجب است؟
جواب
در فرض سؤال واجب است که حمد و سوره را آهسته بخواند.
آیت الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س570
من کان علی بینة
من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر ( تحف العقول ، ص 511)
هر که بر طریق خداپرستی
محکم و استوار باشد ، مصائب دنیا بر وی سبک آید ، گر چه تکه تکه
شود.
متن آیه
وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ
ترجمه
واى بر کمفروشان.
تفسیر
خطر
را با کلماتِ هشدار دهنده اعلام کنید. «ویل للمطفّفین»
مال حرام از راه
کمفروشى، عامل سقوط انسان است. «ویل للمطفّفین»