روش زندگى با مردم ( اخلاقى، اجتماعى )
وَ قَالَ علی[علیه السلام] خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَکَوْا عَلَیْکُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَیْکُمْ .
ترجمه :.و درود خدا بر او ، فرمود : با مردم آن گونه معاشرت کنید ، که اگر مْردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید ، با اشتیاق سوى شما آیند.
امام محمد باقر (علیه السّلام): «کسى که سورهی لقمان را در هر شب تلاوت کند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او میگمارد که او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت کنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه میدارند»
سؤال
با سلام خدمت دوستان من می
خوام یکی از دوستانم رو راهنمای کنم تا که برای خودش مرجع تقلید انتخاب کنه این دوست
ما به قرآن معتقده اما به مرجع تقلید و این حرفا زیاد نه .می خواستم اگه میشه شما
یه آیه از قرآن به من بدین که در مورد اهمیت تقلید و انتخاب مرجع تقلید باشه.اگه
بتونین در کنارش چند تا حدیث هم به من بدین ممنونه می شم.
جواب
انسان میتواند در مسائل و احکام دینی آگاه شده و بر اساس آگاهی خود و بدون مراجعه به مرجع تقلید(آگاه از احکام دین) احکام و تکالیف الهی را انجام دهد. بر چنین کسی نه تنها تقلید لازم نیست بلکه نباید تقلید کند، مگر آن که دیگری را آگاه تر از خود بداند.اگر فردی بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، باید قرآن و تفسیر آن و علومی را که وابسته به آن است، به طور تخصصّی بداند. همین طور باید سنّت را که عبارت است از قول،عمل و تقریر (گفتار و اعمال و رضایت به اعمال دیگران) کاملاً بشناسد؛ یعنی با علوم حدیث آشنا باشد که عبارت است از : علم رجال (شرح حال راویان حدیث) و سلسله سند، درایه (فهم دلالت روایات)، شأن نزول روایات، قرائن حالیه و مقالیه، تقیه، حقیقت و مجاز، تعارض روایات با روایات یا تعارض روایات با آیات و تزاحم مصالح. وی باید این دانشها را به طور تخصّصی و کارشناسانه بداند.چنین فردی که به قرآن و سنّت با کیفیت مذکور آگاهی داشته باشد، میتواند بلکه باید طبق قرآن و سنت، آن طور که میفهمد عمل نماید. به چینن فردی متخصّص علوم اسلامی یا مجتهد و فقیه میگویند و تقلید کردن برای او جایز نیست. امّا اگر کسی از نظر علم و آگاهی به حدّ مذکور نرسیده باشد، عقل حکم میکند از یک یا چند متخصّص علوم اسلامی بپرسد و طبق آن عمل نماید. این بر مقتضای عقل و شعوری است که خدای تبارک و تعالی به او داده است و قرآن هم به همین مطلب تصریح نموده و فرموده : «فاسئلوا اهل الذّکر إن کنتم لا تعلمون». (1) از آگاهان بپرسید اگر نمیدانید.تقلید، سؤال از اهل ذکر یا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور که مردم چه مسلمان و چه غیر مسلمان در مسائلی که تخصّص ندارند، به متخصّصان مراجعه میکنند، مثلاً اگر ماشینشان خراب شد به مکانیک مراجعه میکنند؛ اگر بیمار شدند به پزشک مراجعه میکنند؛ اگر بخواهند شهر یا خانه بسازند به مهندس و معمار مراجعه میکنند. حتی کسانی که در یک رشته تخصص دارند، در رشتههای دیگر تقلید میکنند،مثلاً مراجع تقلید در بیماری به پزشک مراجعه میکنند؛ مهندسان و معماران هنگامی که ماشینشان خراب شد به مکانیک مراجعه میکنند.بنابراین همان طور که عقلا در اکثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پیروی میکنند، در مسائل دینی نیز اگر متخصّص نیستند، باید به متخصّص (مرجع تقلید) مراجعه کنند. این مراجعه را «تقلید» میگویند. پس تقلید از فقها نه تنها خلاف عقل نیست ، بلکه از باب رجوع غیر متخصص به متخصص میباشد که حکم عقلی است. اگر کسی که باید تقلید کند، تقلید نکرده و اعمالی را انجام دهد مانند بیماری است که خودسر دارو مصرف کند. چه بسا عوض این که بهبودی حاصل شود بیماری اش افزون شود. در روایات نیز این حکم عقل مورد تأیید قرار گرفته است. از امام عسکری(ع) آمده است: «امّا من کان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام أن یقلّدوه؛(2) از بین فقها آنان که حافظ و نگهبان دیناند و خود را از گناه و آلودگی حفظ میکنند و با هواهای نفسانی مبارزه میکنند و مطیع اوامر الهی و جانشینان اویند، بر عوام لازم است که از آنان تقلید کنند».مراد از عوام یعنی کسانی که در علوم اسلامی مجتهد و متخصص نیستند، گرچه در علوم دیگر متخصص باشند، مثلاً اگر استاد دانشگاه یا پزشک در علوم اسلامی مجتهد نباشد باید تقلید کند، چنان که مرجع تقلید در مسائل پزشکی و مهندسی از پزشک و مهندس تبعیت و تقلید میکند.بنابر این در احکام دین، به حکم عقل، شخص یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدان عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب عقلی است که از مجتهد تقلید کنند.
پینوشتها:1. نحل / 43.2. بحار الانوار ،ج 2 ،ص 88 .
مُجالَسَةُ أهْلِ
الدِّناءَةِ شَرٌّ، وَ مُجالَسَةُ أهْلِ الْفِسْقِ ریبَةٌ.[نهج الشّهادة،ص
47؛بحارالأنوار،ج 78،ص 122،ح 5]
همنشینى با اشخاص پست و رذل سبب شرّ و بدبختى خواهد گشت ؛ و همنشینى و مجالست با معصیت کاران موجب شکّ و بدبینى خواهد شد.
«سیّد بن طاووس» از علمای بزرگوار تشیّع و صاب کتب «الملاحم و الفتن» و «جمال الاسبوع» است.
او در زمان غیبت کُبری به دیدار حضرت قائم (عج) نائل شده است. «سیّد بن طاووس» در سال 664 هـ ق در گذشت.
فرو برده شدن در «بَیْداء» - که از آن در روایات «خسف بهبیداء» تعبیر شده
است - از نشانه های ظهور حضرت مهدی علیه السلام است. این نشانه در احادیثی
که درباره سفیانی سخن گفتهاند، فراوان ذکر شده است. [1]
واژه «خَسْف» به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بَیداء» نام سرزمینی
بین مکه و مدینه است. [2] ظاهراً منظور از «خسف به بیداء» آن است که
سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی علیه السلام عازم مکه
میشود؛ اما در بین مکه و مدینه - در محلی که به سرزمین «بیداء» معروف است -
بهگونه ای معجزه آسا، به امر خداوند، در دل زمین فرو میروند.
این حادثه در روایات بسیاری - از عامّه و خاصّه - به عنوان یکی از
نشانه های ظهور (نشانه های ظهور) بیان شده و در شماری از آنها بر حتمی بودن
آن تأکید شده است. [3] .
امام باقرعلیه السلام در بخشی از یک روایت مفصل فرمود: «... و سفیانی گروهی
را به مدینه روانه کند و مهدی از آنجا به مکه رخت بربندد وخبر به فرمانده
سپاه سفیانی رسدکه مهدی علیه السلام به جانب مکه بیرون شده است، پس او
لشکری از پی آن حضرت روانه کند ولی او را نیابد تا اینکه مهدی با حالت ترس و
نگرانی بدان سنت که موسی بن عمران داشت داخل مکه شود.
آن حضرت فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود میآید، پس آواز دهنده ای
از آسمان ندا میکند که «ای دشت آن قوم را نابود ساز» پس آن نیز ایشان را
به درون خود می برد و هیچ یک از آنان نجات نمییابد مگر سه نفر...» [4] .
درباره حتمی بودن این نشانه از روایات متعددی میتوان استفاده کرد؛ چنان که
عمر بن حنظله، در حدیثی از صادق آل محمدصلی الله علیه وآله چنین روایت
کرده است: «خَمْسٌ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ علیه السلام مِنَ العَلاماتِ:
الصَّیْحَةُ وَالسُّفیانِیُّ وَالخَسْفُ بِالبَیداءِ وَ خُرُوجُ الیَمانی
وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَةِ» [5] .
پیش از قیام حضرت قائم علیه السلام پنج نشانه است: ندای آسمانی، سفیانی و
فرو رفتن در سرزمین بیداء و خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیّه» در روایات
اهل سنّت نیز به این مهم اشاره شده است. [6] .
حادثه «خسف» گرچه در منطقه «بیداء» و در مورد لشکر سفیانی واقع میشود، ولی
در برخی روایات - غیر از خسف در بیداء - از خسف در مشرق و خسف
درجزیرةالعرب نیز یاد شده است. [7].
این نشانگر آن است که در سایر نقاط زمین نیز، چنین حوادثی رخ خواهد داد و
به امر خداوند دشمنان حضرت مهدی علیه السلام، بدینوسیله نابود خواهندشد.
[8] .
البته در برخی روایات از «خسف به مشرق» و «جزیرةالعرب»، به عنوان نشانه
قیامت (اشراط السّاعة) یاد شده است، بر این اساس ارتباطی به «خسف به بیداء»
نخواهد داشت. [9] .
پی نوشت ها:
[1] الغیبة، ص 304، ح 14.
[2] لسان العرب، ماده خسف و بیداء.
[3] الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ الخصال، ج1، ص303، ح82؛ الغیبة، ص257، ح15.
[4] الغیبة، ص 279، باب 14، ح 67.
[5] الغیبة، ص 436، ح 67؛ کمالالدین و تمام النعمة، ح 2، ص 649.
[6] ر.ک: صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج 11، ح 20769.
[7] کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
[8] الغیبة، ص 252.
[9] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
شاید رها شدن از
استرس و فشار کار غیر ممکن به نظر برسد اما چند دقیقه رهایی و آرامش می تواند به
خوبی کارایی و احساس لذت و وضعیت سلامتی شما را بهبود ببخشد.
● مراحل زیر را در
زمان مواجهه با استرس به کار بگیرید و آز نتایج آن بهرمند شوید.
۱) چندین نفس
عمیق بکشید اجازه دهید قفسه سینه و شکم شما در زمان دم گرفتن انبساط پیدا کنند. و
به آرامی هوا را به بیرون برانید.
۲) در شرایط برخورد با دیگران و شرایط بدی که
هنگام کار پیش می آیند موقعیت را تغییر دهید می توانید از آن محل دور شوید حتی تا
محل آب سردکن برای خوردن آب بروید این می تواند به شما کمک کند تا فکر خود را روی
موضوع متمرکز کنید.
۳) بخندید! این روحیه سبب می شود دیگران شما را به عنوان
فردی قوی بشناسند. یکی از جکهای مورد علاقه خود را بخوانید یا برای دوستان خود
تعریف کنید.دوستی داشتم که هر وقت لطیفه زیبایی می شنید، آن را یادداشت می کرد و
برای خود دفتری پر از لطیفه های ناب فراهم کرده بود. و با آن دفتر نه تنها موجبات
شادی خود بلکه سایر دوستان را هم فراهم می کرد.
۴) از یک بازی رها کنندهٔ استرس
استفاده کنید. می توانید از حلقه های مینی بسکتبال دارت بورد ( پیکان و هدف )
استفاده کنید. این عمل اثر فوق العاده ای دارد.
۵) چشمهای خود را ببندید و به یک
موسیقی آرام ( دعا، نغمه پرندگان، نسیم، صدای امواج دریا و..) که مورد علاقه شماست
گوش دهید.
۶) خود را در یک تعطیلات زیبا در گذشته ها یا حتی در آینده تصور کنید
یا یکی از موفقیتهای بزرگ خود را به خاطر بیاورید.
۷) با همکاران خود محیطی
سرگرم کننده بوجود آورید این به شما کمک می کند تا فشارها را تحمل کرده و هر روز
صبح با علاقه بیشتری سر کار بروید.
▪ نکته : سعی کنید در مورد دیگران با دید
مثبت قضاوت کنید و دنبال چیزی بگردید که محیط کارتان را دلپذیر تر کند.
متن آیه
إِنَّ هَؤُلَاء یُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَاءهُمْ یَوْمًا ثَقِیلًا
ترجمه
همانا اینان دنیاى زودگذر را دوست دارند و روز گرانبار (قیامت) را پشت سر می نهند.
تفسیر
محبّت و دلبستگى به
دنیا، سرچشمه گناه و کفر و از نشانههاى گناه پیشگان است. «لا تطع منهم آثماً او
کفوراً... انّ هولاء یحبّون العاجلة»
دنیا، زودگذر و ناپایدار است.
«العاجلة»
دنیاگرایى و آخرت گریزى، زمینه گناه پیشگى است. «آثما... یحبّون
العاجلة و یذرون ورائهم یوماً ثقیلاً»
قیامت، روزى بسیار سخت و سنگین است.
«یوماً ثقیلاً»
توجه به زودگذر بودن دنیا و سختى و سنگینى روز قیامت، از عواملى
است که مىتواند محبّت انسان را از دنیا کم کند. «العاجلة... یوماً
ثقیلاً»
به اعتقاد روان شناسان نگرش و برداشت افراد از رویدادها
بسیار مهم و تعیین کننده تر از خود حوادث است. ممکن است افراد، مشکلات مشابهی را در
زندگی خود تجربه کنند امّا این که چه تحلیل و برداشتی از آن دارند، در حالات روانی
آن ها بسیار مؤثر است. افرادی که نگرش منفی به زندگی دارند و همه چیز را تاریک و
غیرقابل تحمّل می دانند، عملاً زندگی برای آن ها سخت و دشوار خواهد شد. از تعبیرات
شما هم استفاده می شود که کلاً در مورد زندگی تان نگرش منفی دارید و احساس شکست و
ناامیدی می کنید.
شما باید باورهای نامعقول خود را شناسایی و اصلاح کنید. تنها
در این صورت است که می توانید از زندگی خود لذت برده و به شادی و موفقیت راه
یابید.
1. یکی از عوامل ناراحتی های انسان و چیزی که زندگی را برای وی غیرقابل
تحمّل می کند، «باید اندیشی» یا به قول کارن هورنای، حکومت بایدها است. به اعتقاد
وی سه «باید» مولّد مشکلات اصلی انسان هستند:
الف. شرایط زندگی ام باید به نحوی
باشد که به همة خواسته هایم برسم. در غیر این صورت زندگی برایم ارزشی ندارد.
ب.
همه باید با من منصفانه برخورد کنند و احترام مرا نگه دارند.
ج. من باید تأیید
دیگران را جلب کنم و در همة کارهایم موفق باشم. به احتمال زیاد شما هم انتظار دارید
که از نظر اقتصادی مثل دیگران باشید و به همة خواسته ها و آرزوهای تان برسید، و در
خانواده همه با شما خوب برخورد کنند. وقتی می بینید که مثل دیگران نیستید و یا کسی
به شما چیزی می گوید، فوراً ناراحت می شوید و احساس شکست و ناامیدی می کنید.
2.
توقع و انتظارات بیش از حد از خود نداشته باشید؛ 3. به ابعاد مثبت زندگی خود نیز
توجه داشته باشید؛
4. مشکلات زندگی امتحان الهی است، 5 . همیشه به خداوند توکل
داشته باشید؛
6. سعی کنید با کمک و مشورت دوستان زندگی خود را بهبود
بخشید؛
7. توجه و دقت به مضمون این آیه روحیة امید را در انسان تقویت می کند:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً؛پس حتماً با سختی
آسانی است، حتماً با سختی آسانی و گشایشی است». [1]
پی نوشت :
[1] . سایت اندیشه
قم
شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنیا (اجتماعی، سیاسى)
وَ قَالَ علی[علیه السلام] إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ .
ترجمه : ود خدا بر او ، فرمود : چون دنیا به کسى روى آورد ، نیکى هاى دیگران را به او عاریت دهد ، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نیز بربایند.