دریافت
حجم: 27.8 مگابایت
«ابو محمّد، فضل بن شاذان أزْدی» از اصحاب امام رضا علیه السّلام بود. وی
عمر طولانی و با برکتی داشته است. «فضل بن شاذان»، 180 جلد کتاب در دفاع از
حریم تشیّع نوشته، که یکی از آنها کتاب «الغیبة» پیرامون امام قائم (عج)
است.
وی در سال 260 هجری قمری در شهر نیشابور از توابع استان خرسان رضوی گذشت. («رجال»، شیخ طوسی، ص 420)
از جمله نشانه های ظهور «خروج سید حسنی» از طرف دیلم است. درباره شخصیت سید
حسنی در روایات سخنی نیامده، ولی روایاتی که سخن از خروج و کشته شدن او
دارد تا حدودی به معرفی او پرداخته است.
علامه مجلسی رحمه الله گفته است: در حدیث مفضل از حضرت صادق علیه السلام
آمده است که فرمود: «حسنی آن جوانمرد خوشرویی که از طرف دیلم خروج میکند و
با بیان فصیحی که دارد، فریاد بر می آورد: ای آل احمد! اجابت کنید. دردمند
پریشان حال را و آنکه از پیرامون ضریح (شاید مراد کعبه باشد) ندا میکند؛
پس گنجینه های الهی در طالقان او را اجابت میکنند. [آنها] گنج هایی از طلا
و نقره نیستند؛ بلکه مردانی اند همانند قطعه های آهن. بر اسبهای چابک
سوار گشته و حربه هایی به دست میگیرند. پیوسته ستمگران را میکشند تا
اینکه وارد کوفه میشوند. در حالی که بیشتر جاهای زمین از لوث وجود
بی دینان پاک گشته، سید حسنی آنجا را محل اقامت خود قرار میدهد.
آن گاه خبر ظهور مهدی علیه السلام به سید حسنی و اصحابش میرسد، اصحاب به
او میگویند: ای فرزند پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده؟
میگوید: برویم ببینیم او کیست - در صورتی که به خدا قسم سید حسنی میداند
او مهدی علیه السلام است و بدین جهت این سخن را میگوید که به یارانش آن
حضرت را بشناساند - پس سید حسنی بیرون میآید تا اینکه به مهدی علیه السلام
میرسد. آن گاه میگوید: اگر تو مهدی آل محمدصلی الله علیه وآله هستی، پس
عصای جدّت پیامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه (سحاب)
اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصیل رسول خدا و مصحف امیرمؤمنان کجا است؟
پس آن حضرت تمام اینها را به او نشان میدهد. آن گاه عصای پیامبر را
میگیرد و در سنگ سختی میکارد، فوراً برگ میدهد. منظورش از این کار آن
است که بزرگواری و فضیلت حضرت مهدی علیه السلام را به اصحاب خود بنمایاند
تا با آن حضرت بیعت کنند.
پس سید حسنی عرضه میدارد: اللّه اکبر ای فرزند پیغمبر! دستت را بده تا با
شما بیعت کنیم. حضرت مهدی علیه السلام دستش را دراز میکند، سید حسنی و
اصحابش بیعت میکنند». [1] .
مرحوم کلینی پایان کار سید حسنی را در ضمن روایتی از امام صادق علیه السلام
این گونه نقل کرده است: «فَیَبتَدِرُ الحَسَنِیُّ اِلَی الخُرُوجِ
فَیَثِبُ عَلَیهِ اَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَیَبْعَثُونَ بِرَأسِهِ
اِلَی الشَّامِیِّ فَیَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِکَ صَاحِبُ هَذَا الاَمرِ...» [2]
؛ «... و آن گاه که [سیّد] حسنی خروج خود را آغاز میکند، اهل مکه بر او
هجوم آورده، او را به قتل میرسانند و سر او را بریده برای شامی میفرستند و
دراین هنگام صاحب الامر ظهور خواهد کرد...».
نعمانی نیز مینویسد: «یعقوب سراج گوید: به امام صادق علیه السلام عرض
کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: آن گاه که فرزندان عباس به
اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست گردد. [راوی] حدیث یاد شده را به عینه
ذکر کرده تا رسیده است به ذکر آلات جنگی و زین و افزوده است: «تا اینکه بر
فراز مکه فرود آید، و شمشیر را از نیامش بیرون میکشد، و زره را میپوشد و
پرچم و برد را باز میکند. عمامه را به سر میگذارد و عصا را به دست
میگیرد و از خداوند درباره ظهورش اجازه میخواهد.
پس یکی از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه میشود و نزد حسنی آمده او را
از خبر آگاه میکند. حسنی به خروج از آن حضرت پیش دستی میکند؛ پس مردم مکه
بر او شوریده و او را به قتل میرسانند و سرش را به نزد شامی میفرستند.
پس در این هنگام صاحب این امر ظهور میکند و مردم با او بیعت کرده از او
پیروی میکنند...». [3] .
برخی، از این دو روایت استفاده کردهاند که «سید حسنی» همان نفس زکیّه است.
پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار، ج 53، ص 15.
[2] الکافی، ج 8، ص 224، ح 285.
[3] الغیبة، باب 14، ح 43؛ با اندک تفاوتی، الکافی، ج 8، ص 224، ح 285.
شناخت ارزش هاى اخلاقى ( اخلاقى،سیاسی،اجتماعى)
وَ قَالَ علی [علیه السلام] الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ .
ترجمه :درود خدا بر او ، فرمود : دانش، میراثى گرانبها ، و آداب ، زیورهاى همیشه تازه ، و اندیشه ، آیینه اى شفاف است.
فقر و پول زیاد برای انسان غیر متعهد - احساس ارزشمند
نبودن - اعتماد به نفس پایین
نداشتن مهارت قاطعیت ( نه نگفتن و..) - محیط
زندگی،کاری، ورزشی، تحصیلی ناسالم
منحرف بودن پدر و مادر یا خویشاوندان
نزدیک - مشاجره های پی در پی والدین
جدایی و طلاق پدر مادر - سبک تربیتی سهل
گیرانه - سبک تربیتی مستبدانه
همبازیان و دوستان ناسالم - در دسترس بودن عوامل
انحراف زا( فیلم های جنسی و...)
روابط زناشویی محافظت نشده و رعایت نکردن آداب
اسلامی
شوخی های جنسی والدین با هم دیگر - برنامه نداشتن والدین برای تربیت
جنسی
شوخی های جنسی با فرزند - بی کاری - فراهم نکردن شرایط ازدواج
فراغت
زیاد - بی توجهی به نیازهای جسمی فرزندان - بی توجهی به نیازهای عاطفی
فرزندان
دیدن فیلم های جنایی و جنسی - بی توجهی به تربیت دینی( به خصوص
نماز) - مربیان و معلمان منحرف
شبهات فکری بی پاسخ (نیافتن معنای زندگی، حل
نشدن سئوالات مربوط به شرور عالم و..)
شایعات درباره الگوهای دینی - امر به
معروف و نهی از منکر های ناشیانه -الگوهای دینی ناسالم و فاسد [1]
پی نوشت :
[1] . سایت اسک دین دات کام، بخش
مشاوره
کلام شهید شهید سیداحمد قاسم زاده قائن | |
خاطره استخاره کرد . بد آمد . گفت« امشب عملیات نمی کنیم.» بچه ها آماده بودند . چند وقت بود که آماده بودند . حالا او میگفت« نه» وقتی هم که می گفت « نه » کسی روی حرفش حرف نمی زد. فردا شب دوباره استخاره کرد.بد آمد. شب سوم، عراقی ها دیدند خبری نیست، گرفتند خوابیدند. خیل هاشان را با زیر پیراهن اسیر کردیم. شهید ردائی پور |
سؤال
مرجع من آقای بهجت بودن الانم باقی بر
میتم.سئوالی که داشتم اینکه من توی خوابگاه هستم با آدم های مختلفی هم هم اتاقیم که
بعضی هاشون به نجاست اهمیت چندانی نمی دن.چون بیشتر وسائل مشترکه و تو یه اتاق
هستیم من خیلی اذیت میشم فکرمم خیلی مشغول میکنه که تکلیف من چیه.یه نمونش اینکه
حوله یکیشون خونی شده بود همین طور باهاش حموم می رفت خوب بدنش نجس میشه دیگه ولی
با اینکه بهش گفتم اهمیت نداد.وظیفه ی من چیه اتاقمم سخته اگه عوض کنم چون از
دوستامن اگه عوضم کنم رفت و امد دارن. ممنون
جواب
در این مواقع تنها باید از جاهایی پرهیز کنید که خود یقین به نجس بودن آن جا دارید و نباید پی گیر این باشید که الان این دوست بی مبالات کجا را نجس کرده و جاهایی که شک دارید اعتنا نکنید چون یقین تنها ملاک نجاست و طهارت است و تا یقین نباشد حکم به نجاست نمی شود . همیشه سالم و موفق باشید
احسـن الظن بالله
فان من حسـن ظنه بالله کان عنـد ظنه و من رضى بالقلیل من الرزق قبل منه الیسیر من
العمل.و من رضى بالیسیر من الحلال خفت موونته و نعم اهله و بصره الله دار الدنـیا و
دواءهـا واخـرجه منها سـالما الى دارالسلام.( تحف العقول، ص449)
به خداوند خوشبین باش،
زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است، و هر که به رزق و
روزى اندک خشنود باشد، خـداوند به کردار اندک او خشنود باشد ، و هر که به اندک از
روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبک و خانـواده اش در نعمت باشد و خـداوند او را به
دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.
احمد بن عبیدالله بن خاقان، درباره امام حسن عسکری علیه السلام گفته است : در سر من رای،
هیچ یک از علویان را ندیدم و نشناختم که بمانند حسن بن علی بن محمد بن رضا علیه السلام باشد. و در آرامش و وقار و
پارسایی و نجابت و بزرگواری در نزد خاندانش و سلطان و تمام بنی هاشم نام کسی را
بهتر از او نشنیدم. آنان وی را بر سالخوردگان خود مقدم می داشتند و نیز همواره بر
امیران و وزیران و نویسندگان مردم عامی و معمولی مقدم داشته می شد. از هیچ یک از
بنی هاشم و نیز امیران و نویسندگان و قاضیان و فقیهان و سایر مردمان درباره وی
نپرسیدم جز آن که پی بردم آن حضرت در نزد مردم در غایت تجلیل و تعظیم و در جایگاهی
والا قرار دارد و همه درباره او به نیکی یاد می کنند و او را بر اهل بیت و مشایخش
مقدم می دارند. هیچ کس از دوستان و دشمنان آن حضرت را ندیدم جز آن که به نیکویی
درباره آن حضرت سخن می گفتند و او را می ستودند.
همچنین پدر احمد بن عبیدالله
در این باره گوید: اگر خلافت از خاندان بنی عباس بیرون شود هیچ کس از بنی هاشم را
سزاوار خلافت نیست مگر حسن عسکری علیه السلام . زیرا او با فضل و دانش و پارسایی و خویشتن داری و زهد و عبادت و اخلاق
پسندیده و نیکوییهایش استحقاق تصدی مقام خلافت را داراست.
سیره معصومان، ج 5، ص 249 - نویسنده: سید محسن
امین - ترجمه: علی حجتی کرمانی
متن آیه
إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا
ترجمه
همانا انسان، بىتاب و حریص آفریده شده است.
تفسیر
نشانه حریص بودن دو چیز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام
کامیابى. «هلوعاً اذا مسّه الشر جزوعاً و اذا مسّه الخیر منوعاً»
ریشه بسیارى از
ناهنجارىها، حرص و بخل است. «جزوعاً... منوعاً»