عبادتها
الف - نماز
ب - نماز شب
ج -
روزه
د - یاد خدا و انس با او
ه - تلاوت قرآن
و - درخواست شادمانى از
خداوند
عناصِر مادى و لذّتهاى طبیعى
الف - خوردن گوشت
ب - خوردن
کدو
ج - نوشیدن سرکه
د - به کارگیرى رنگ زرد
ه - استحمام
و -
خوابیدن
ز - انگشتر فیروزه به دست کردن
ح - و این چند کار(بوی خوش، لباس
لطیف، عسل، نگاه به سبزه زار، سوارکاری، خواندن سخنان دل نشین و حکیمانه، شستن سر
با گل خطمی، گفتگو با مردان، شنا، پیاده روی )
عوامل غیر ارادى
الف - پیوند
روحى
ب - الهام فرشته [1]
پی نوشت :
[1] .
محمدی ری شهری، محمد، الگوی شادی از نگاه قرآن و حدیث، دارالحدیث، 1391، ص304-
355.
کلام شهید | |
خاطره سر به سرش می گذاشتیم. بچه اخه تو این کاره ای؟ اومدیم و توی عملیات نتونستی معبر رو باز کنی. اون وقت ما چکار کنیم؟ اون وقت حبیب که نمرده. خودمو میندازم رو موانع. شما از روی من رد میشین شب عملیات، همان توی آب درگیری شروع شده بود. فرصت نبود تخریبچی ها سیم خوار دارها را باز کنند. حبیب سر حرفش بود. |
سؤال
حکم شوخی با نامحرم چیست؟
جواب
شوخی کردن با نامحرم جایز نیست چون معمولا زمینه ساز مفسده میباشد ترک شود
استفتا از دفتر مقام معظم رهبری در قم
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند :
إنَّ الرَّجُلَ
یَذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَحْرُمُ صَلاةَاللَّیْلِ، إ نَّ الْعَمَلَ السَّیِّى ءَ
اسْرَعُ فى صاحِبِهِ مِنَ السِّکینِ فِى اللَّحْمِ.(اصول کافى ، ج 2، ص 272.)
چه بسا شخصى به وسیله
انجام گناهى از نماز شب محروم گردد، همانا تاثیر گناه در روان انسان سریع تر از
تاثیر چاقو در گوشت است .
هدایت در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق» و
«رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد؛ و معمولاً در ارائه راه مطلوب و مثبت به
کار میرود.
امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا
(علیهالسلام) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220 ق تا سال 254 رسالت رهبری و
هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی اسلام در
میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.
هادی آل محمد (علیهالسلام) هم قبله را به
خوبی میشناخت، هم قبیله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سیاست را، او راه دست یابی
به مقام قرب خدا را از اولیای او آموخته بود. از حیلهها و نیرنگها و مطامع و
خواسته های دشمنان توحید و عدالت آگاه بود.
در روزگاری که جهل و غفلت عمومی از
یک سو و شهوات و شبهات حکومتی از سوی دیگر، فضای زندگی را از ظلمت و ظلم پر کرده
بود و به دست گرفتن شمعی کوچک هم، گناهی بزرگ تلقّی میشد، هادی امت، خورشی دوار بر
آفاق زندگی بشریت تابیدن گرفت و بشریت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه
هواپرستی و جهالت و چاهسار بیداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.
متن آیه
إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ
ترجمه
همانا مردان و زنان صدقه دهنده و (آنان که) به خداوند وامى نیکو دادهاند، برایشان پاداشى چند برابر است و براى آنان اجرى نیکو خواهد بود.
تفسیر
براى دریافت الطاف
الهى، هم صدقه و کمکهاى بلاعوض لازم است و هم قرض الحسنه و کمکهایى که برگشت
دارد. «المصّدقین... اقرضوا اللّه»
وام به بندگان خدا، به منزله وام دادن به
خداوند است. «اقرضوا اللّه» به جاى «اقرضوا النّاس»
مهم نجات فقرا، از فقر است،
خواه از طریق انفاق باشد از طریق قرض. «المصّدقین... اقرضوا...»
قرض وانفاق، در
ظاهر کمشدن و کندن مال است، و در واقع رشد است. «یضاعف»
قرار دادن پاداش، راه
تشویق مردم به کار خیر است. «یضاعف... أجر کریم»
انفاق و وام، نشانه کرم است، و
پاداش کریم، اجر کریم است. «المصدقین... أقرضوا... لهم اجر کریم»
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک
اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را
داشته باشد؟
دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس
را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا
ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را
داشته باشد؟
و باز هم دستهای حاضرین بالا رفت.
این بارمرد، اسکناس مچاله شده
را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید.
بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و
باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در
آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در
زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که میگیریم یا با
مشکلاتی که روبرو میشویم، خم میشویم، مچالــه می شویم، خاک آلود میشویم و احساس
می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه
بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمیدهیم و هنوز هم برای افرادی که
دوستمان دارند، آدم پر ارزشی هستیم. [1]
پی نوشت :
[1] . نرم افزار نیشها و نوش ها، سایت اسک دین دات
کام
کلام شهید | |
خاطره سرهنگ بود. سرهنگ زمان شاه خدمت کرده بود . اهل نماز و دعا نبود. مصطفی راکه می دید؛ سلام نظامی می داد. هر دو فرمانده بودند . مصطفی که دعا می خواند ، می آمد یک گوشه می نشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغ ها که خاموش می شد، کسی کسی رانمی دید . قنوت گرفته بود . سرش را انداخته بود پایین، گریه می کرد. یادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گریه می کرد. می گفت « همه ی این ها را از مصطفی دارم.» شهید ردائی پور |
سؤال
چنانچه انسان درآمد سال خمسى
را در پایان سال خمسى تبدیل به کالا و یا سکّه نماید تا آن را در آینده جهت مصرف در
مؤونه بفروشد، آیا وجوب تخمیس از او ساقط مىشود یا نه؟
جواب
تبدیل درآمد سال در پایان سال خمسى به سکه یا کالاى دیگر جهت فروش آن در آینده براى صرف آن در مؤونه موجب سقوط وجوب خمس آن نمىشود.
امام جواد علیه السلام فرمودند :
عِزُّ المُؤمِنِ
غِناهُ عَنِ النَّاسِ. (بحارالأنوار،ج75،ص 109،ح12)
عزّت مؤمن در بىنیازى او از مردم است
القاب امام هادی علیه السلام
مشهورترین القاب آن حضرت نقی و هادی است. (گاهی آن حضرت را
نجیب و مرتضی و عالم و فقیه و ناصح و امین و مؤتمن و طیّب و متوکّل میگفتند) و لکن
لقب اخیر را آن حضرت مخفی میکرد و اصحاب خود را فرموده بود از این لقب اعراض کنید
به جهت آن که لقب خلیفه متوکّل علی اللّه بود در آن زمان. (منتهی الآمال، شیخ عباس
قمی، ج 3، ص:1836)
از جمله القاب آن حضرت یکی نقی است یعنی پاکیزه از جمیع
عیوب؛ و این اشارتست به عصمت و طهارت آن حضرت و پاکیزگی از عیوب حسبی نسبی با آنکه
آن حضرت نقاوه و برگزیده ائمه عظام و اجداد کرام خود است. دیگر از القاب آن. حضرت
هادی است زیرا که او را نماینده مردمان است. (وسیلة الخادم إلی المخدوم، الخنجی،
ص:182)
متن آیه
أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
ترجمه
آیا براى کسانى که ایمان آوردهاند، زمان آن نرسیده که دلهایشان براى یاد خدا و آنچه از حق نازل شده، نرم و فروتن گردد و مانند کسانى نباشند که پیش از این، کتاب آسمانى به آنان داده شد، پس زمان طولانى بر آنان گذشت و دلهایشان سخت گردید و بسیارشان فاسق گشتند؟
تفسیر
براى دعوت به خشوع،
از اهرم ایمان استفاده کنید. (شما که ایمان دارید چرا خشوع ندارید؟) «الم یأن للذین
آمنوا أن تخشع قلوبهم»
ذکر خدا و تلاوت آیات قرآنى، زمینهساز خشوع قلب است.
«تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ»
یاد الطاف الهى و یاد عفو و قهر و
سنّتهاى او، وسیلهى خشوع است. «ان تخشع قلوبهم لذکر اللّه»
از تاریخ پیشینیان
عبرت بگیریم. «و لایکونوا کالّذین...»
تداوم غفلت، سبب سنگدلى مىشود. «فطال
علیهم الامد فقست قلوبهم»
سنّتهاى الهى براى همه امّتها یکسان است. «و
لایکونوا کالّذین... من قبل»
از مهلت دادن الهى سوء استفاده نکنیم. «فطال علیهم
الامد فقست قلوبهم»
سنگدلى، زمینه فسق و گناه است. «فقست قلوبهم و کثیر منهم
فاسقون»
ابزار هدایت به تنهایى کافى نیست، آمادگى روحى لازم است. «اوتوا
الکتاب... فقست قلوبهم..»
سحر درمانی واقعیت یا خیال؟
سؤال: شخصى، که زندگى عادى خود را مىگذرانده، ناگهان دچار
مشکلات عدیده مىگردد! یکباره افسردگى، ناراحتىهاى عصبى، کم خوابى و بىحوصلگى،
نظم زندگىاش را از هم مىپاشد! با مراجعه به چند پزشک متخصّص اعصاب و روان، نه
تنها هیچ گرهى از کار او گشوده نمىشود، بلکه روز به روز حالش بدتر مىشود، تا
بالاخره از مراجعه به پزشک ناامید، و به یک ساحر معروف مراجعه مىکند. وى پس از سعى
و تلاش زیاد، مىگوید: «کسى تو را سحر کرده، شاید به زودى عمرت به سر آید!» ساحر
معروف، با همدستى یک ساحر دیگر، چند عدد تعویذ و دعا را کشف مىکند، که اسم آن شخص
روى آن نوشته شده، و همراه با اشیاى عجیب همچون فولاد، سوزن، استخوان و مانند آن،
در یک جا قاب شده بود. ساحر با این که با آن شخص آشنا نیست، اسم کسى که این کارها
را کرده به او مىگوید، او هم به یقین رسیده که عامل این سرگردانى و بدبختى همان
شخص است. حال با توجّه به این که تمام زندگى وى از هم پاشیده (البتّه بعد از پیدا
شدن و پاره شدن کاغذهاى مذکور حالش بهتر شده است) و اگر کمک ساحران نبود تا چند روز
دیگر رشتۀ زندگىاش از هم پاشیده مىشد. عامل این بدبختىها و رنج هاى وى چه تاوانى
باید بپردازد؟
آیت الله مکارم شیرازی: قول ساحران اعتبارى ندارد، به آن اعتنا
نکنید. دستورى به شما مىدهم، اگر عمل کنید حال شما ان شاء اللّه خوب خواهد شد:
نمازها، مخصوصاً نماز صبح را اوّل وقت بخوانید، و بعد از نماز صبح دست راست را روى
سینه بگذارید، و هفتاد مرتبه «یا فتّاح» بگویید. سپس 110 مرتبه صلوات بفرستید. در
هر شبانه روز پنج مرتبه آیة الکرسى بخوانید، و به خود بدمید. و هر وقت گرفتار
ناراحتى فکرى شدید، ذکر «لا حول و لا قوّة الّا باللّه» را بگوئید. این برنامه را
تا چهل روز ادامه دهید، ان شاء اللّه مشکل شما برطرف خواهد شد. [1]
پی نوشت :
[1] آیت الله مکارم، استفتاءات جدید؛
ج3، ص: 574.
کلام شهید | |
خاطره برنامه های تلویزیون زمان شاه خیلی مبتذل بودن؛واسه همین پدربزرگش که روحانی بود؛اجازه نمی داد بچه ها و نوه هاش بشینن و اونا رو تماشا کنن.بعضی وقتها بچه ها برای دیدن تلویزیون اصرار می کردن،اما زهرا همیشه طرف پدر بزرگش بود و از این کارش دفاع می کرد. می گفت:«ما یه خونواده روحانی هستیم و وظیفه داریم مردم رو با دین آشنا کنیم.واسه همین باید اول خودمون بهش عمل کنیم تا همه از ما یاد بگیرن.» (شهیده سیده زهرا زکی پور) |