الثَّناءُ بأکثَرَ
مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ ، و التَّقصیرُ عنِ الاستِحقاقِ عِیٌّ أو حَسَدٌ .( نهج
البلاغه ، حکمت347)
ستودن
بیش از استحقاق کسى ، چاپلوسى است و ستودن کمتر از استحقاق، ناتوانى در سخن یا
حسادت است.
الثَّناءُ بأکثَرَ
مِن الاستِحقاقِ مَلَقٌ ، و التَّقصیرُ عنِ الاستِحقاقِ عِیٌّ أو حَسَدٌ .( نهج
البلاغه ، حکمت347)
ستودن
بیش از استحقاق کسى ، چاپلوسى است و ستودن کمتر از استحقاق، ناتوانى در سخن یا
حسادت است.
الحَسَدُ ماحِقُ
الحَسَناة ( مسند الامام الهادی، ص302 )
حسد نیکویی ها را نابود سازد .
کُنْ سَمْحاً وَ
لَا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً .( نهج البلاغه
، حکمت 33)
بخشنده
باش اما زیاده روى نکن ، در زندگى حسابگر باش اما سخت گیر مباش.
ما مِن مُسلِمٍ
یَزرَعُ زَرعا أو یَغرِسُ غَرسا فَیَأکُلُ مِنهُ طَیرٌ أو إنسانٌ أو بَهِیمَةٌ إلاّ
کانَت لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ ( کنزالعمال ، 9051)
هـر مـسـلـمـانـى بـذرى بیفشاند یا نهالى بنشاند و از
حاصل آن بذر و نهال پرنده اى یا انسانى یا چرنده اى بخورد ، براى او صدقه محسوب
شود.
أوَّلُ مَن
یَدخُلُ الجَنَّةَ أهلُ المَعروفِ .( میزان الحکمة، ج 7،ص302)
نیکوکاران نخستین کسانى
اند که به بهشت در مى آیند.
اءداءُالاْ مانَةِ
وَالصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخِیانَةُ وَالْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ
وَالنِّفاقَ(تحف العقول ،ص 297؛ بحارالا نوار، ج 75، ص 327، ضمن ح 4.)
امانت دارى و راست گوئى
، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاکت و
بیچارگى و سبب تیرگى دل مى باشد.
إیّاکُم و
استِشعارَ الطَّمَعِ ، فإنّهُ یَشوبُ القَلبَ بِشِدَّةِ الحِرصِ ، و یَختِمُ على
القَلبِ بِطابَعِ حُبِّ الدنیا، و هُو مِفتاحُ کُلِّ مَعصیَةٍ ، و رَأسُ کُلِّ
خَطیئةٍ ، و سَبَبُ إحباطِ کُلِّ حَسَنَةٍ ( میزان الحکمة،ج5،ص536)
جامه طمع به تن مکنید ،
که دل را به آزمندى شدید مى آمیزد و با خاتم دنیادوستى ، بر دل مهر مى زند و کلید
هر نافرمانى و شالوده هر گناه و موجب تباهى هر کار نیک است .
مـن فـرج عن
مـومـن فـرج الله عن قلبه یـوم القیمه.(اصول کافى, ج 3, ص 268 )
هر کس اندوه و مشکلى را
از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
ما أقبَحَ
بِالمؤمِن أَن تَکوُن لَه رَغبَة تَذِلَه(تحف العقول، ص 520)
چه زشت است برای مؤمن،
دلبستگی به چیزی که او را خوار کند.
المؤمنُ نفسُه
مِنه فی تَعَبٍ و النّاسُ مِنه فی راحةٍ.(میزان الحکمه، ج 1، ص 125)
نفْس مؤمن از او در رنج
است، اما مردمان از وى آسوده اند.
قَلبُ الأَحمَق
فِی فَمِه، و فَمُ الحَکیم فی قَلبِه(تحف العقول، ص 519)
قلب نادان در دهان اوست، و دهان خردمند در دل
او.
ما تَقَرَّبَ
المُؤمِنُ إلَى اللّه ِ عزّ و جلّ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ، و هُوَ
قَولُهُ تَعالى: «لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (
میزان الحکمة، ج 1،ص 168)
مؤمن با چیزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّوجلّ نزدیک نشده است ، و این ، همان سخن خداى متعال است که : «هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید مگر این که از آنچه دوست دارید ، انفاق کنید»
لِبَعْضِ
وُلْدِهِ: یا بُنَیَّ! لا تُواخِ أحَداً حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ،
فَإذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَةَ، وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ، فَآخِهِ عَلى إقالَةِ
الْعَثْرَةِ، وَ الْمُواساةِ فىِ الْعُسْرَةِ.[تحفالعقول،ص 164،س 21؛بحارالأنوار،ج
75،ص 105،ح 3.]
امام حسن
مجتبی علیه السلام به بعضى از
فرزندانش فرمود: اى پسرم! با کسى دوستى و برادرى بر قرار نکن مگر آن که او را از هر
جهت بشناسى و مورد اطمینان باشد، پس هنگامى که چنین فردى را یافتى در همه امور با
او باش.
فَأَمّا حَقّ
اللّهِ الْأَکْبَرُ فَإِنّکَ تَعْبُدُهُ لَا تُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً فَإِذَا
فَعَلْتَ ذَلِکَ بِإِخْلَاصٍ جَعَلَ لَکَ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ یَکْفِیَکَ أَمْرَ
الدّنْیَا وَ الآْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ مَا تُحِبّ مِنْهَا(رساله حقوق امام سجاد علیه السلام – حق الله)
اما بزرگترین حق خدا
این است که او را بپرستى و چیزى را با او شریک ندانى که چون با پاکدلى چنین کردى ،
خدا بر عهده گرفته است که کار دنیا و آخرتت را خود کفایت کند و آنچه از آن دو (دنیا
و آخرت) بخواهى برایت نگه دارد و تامین کند.
الإصرار علی الذنب
أمن لمکر الله " و لا یأمن مکر الله الا القوم الخاسرون" ( تحف العقول ، ص 480
)
اصرار بر گناه آسودگی
از مکر خداست ، " و از مکر خدا آسوده نباشد جز مردمی زیانکار "
أعُوذُ بکَ مِن
دُنیا تَمنعُ خَیْرَ الآخِرةِ ، و مِن حَیاةٍ تَمنعُ خیرَ المَماتِ ، و مِن أملٍ
یَمنعُ خیرَ العَملِ ( بحار الانوار ، ج98، ص260)
امام صادق علیه السلام ـ در دعاى خویش در روز عرفه ـ گفت : خدایا! به تو پناه مى برم
از دنیایى که مانع خیر آخرت مى شود و از زندگانى اى که مانع نیکو مردن مى گردد و از
آرزویى که مانع کار نیک شود.
التَّواضُعُ فی
الصَّلاةِ، و أن یُقبِلَ العَبدُ بقَلبِهِ کُلِّهِ على رَبِّهِ( میزان
الحکمة،ج6،ص289)
پیامبر
خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ به این
پرسش که خشوع چیست ، فرمود : فروتنى در نماز و این که بنده با تمام دلش به پروردگار
خود رو کند.
اِذا سَمِعتَ
اَحَداً یَتَناوَلُ اَعراضَ النّاسِ فَاجتَهِد اَن لا یَعرِفَکَ.( بحارالانوار، ج
74، ص198)
هرگاه
شنیدی شخصی آبروی مردم را می ریزد ، بکوش تا تو را نشناسد.
شَرَفُ المُؤمِنِ
صَلاتُهُ بِاللَّیلِ ، و عِزُّهُ کَفُّ الأذى عَنِ النّاسِ(میزان الحکمه،ج7، فضیلت
نماز شب)
شرافت مؤمن در نماز شب
خواندن اوست و عزّتش در آزار نرساندن به مردم.
ما قُسِّمَ بَیْنَ
الْعِبادِ اءفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ، نَوْمُ الْعاقِلِ اءفْضَلُ مِنْ
سَهَرِالْجاهِلِ.( تحف العقول ، ص 213؛ بحارالا نوار، ج 1، ص 154، ضمن ح 30، و ج
75، ص 312، ضمن ح 1.)
چیزى با
فضیلت تر و بهتر از عقل ، بین بندگان تقسیم نشده است ، تا جائى که خواب عاقل برتر
از شب زنده دارى جاهل بى خرد است .