قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

۴۷ مطلب با موضوع «دانشنامه مهدویت :: نشانه های ظهور» ثبت شده است

۱۱
اسفند

از علائم قیام حضرت مهدی (عج) واقع شدن «خَسْف» است. در حدیث آمده:
«سَیَکونَ فی آخرالزّمان خَسْفٌ و قَذْفٌ وَ مَسْخٌ
: در آخر الزّمان خَسْف، قَذْف و مَسْخ واقع خواهد شد».
«خَسْف»: فرو رفتن در زمین و زیر آوار ماندن به وسیله ی زلزله، سیل، طوفان، موشک، بمباران و بالا آمدن آب دریا و جز آنها گویند.
«قَذْف»: پرتاب چیزی از مکانی به مکان دیگر، (بمباران، سنگباران، موشکهای زمین به زمین و امثال آنهاست.)
«مَسْخ»: دگرگونی سیرت و صورت چیزی به شکلی جز آنچه هست (مبدّل شدن انسان دو پا به حیوان وحشی چهارپا) مثل میمون، خوک و...
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در همین رابطه می فرماید:
«در میان بنی اسرائیل هیچ حادثه ای روی نداده است جز اینکه در میان امّت من نظیر آن روی خواهد داد، حتّی خَسْف و قَذْفٌ و مَسْخٌ». («بحارالانوار»، ج 53، ص 131 - «طاووس بهشتیان»، ج 4، ص 169)
خسوف ماه رجوع شود به واژه: کسوف آفتاب

  • علی اکبر هدایتیان
۱۰
اسفند

یکی از نشانه های ظهور امام قائم (عج) خروج «خراسانی» است.
در حدیثی امام صادق عیه السلام به ابوبصیر فرمود: «ای ابو محمّد به درستی که پیش از این امر (ظهور حضرت مهدی (عج)) پنج علامت خواهد بود: نخستین آنها نداء در ماه رمضان است و خروج سفیانی و خروج خراسانی و کشتن نفس زکیّه و فرو رفتن در بیداء». («الغیبة» نغمانی، ص 156)
از بررسی احادیث مهدویّت معلوم می شود که سپاه جناب «سیّد خراسانی» برای ظهور حضرت بقیة الله زمینه را فراهم می کنند. («طاووس بهشتیان»، ج 4، ص 177)

  • علی اکبر هدایتیان
۰۹
اسفند

از روزگاران قدیم که سخن از مهدی منتظر (عج) به میان آمده، و در احادیثی که در این زمینه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و ائمّه ی طاهرین علیهم السلام رسیده است، از «رایات سود خراسان» (یعنی پرچمهای سیاه که از سوی خراسان (ایران) می آید و مردمی که با آن پرچمها حرکت می کنند) گفتگو شده است.
طبق روایات آنان در شمار یاران مهدی (عج) در می آیند، و او را یاری می کنند، تا حکومت جهانی عدل و داد را پی ریزد و بر سر کار آورد.
در روایتی آمده: «هر گاه دیدید که رایات سود (پرچمهای سیاه) از سوی خراسان (ایران) آمدند، خود را به آن پرچمها برسانید، اگر چه خویشتن را به روی برف بکشید، زیرا، مهدی خلیفة الله، در میان آنان است». («عقدالدرر»، ص 125)
برخی از اهل سنّت گفته اند: «مقصود از این پرچمهای سیاه، پرچمهای اصحاب مهدی (عج) است، نه پرچمهای سیاهی که با «ابومسلم خراسانی» بود». («خورشید مغرب»، ص 319)

  • علی اکبر هدایتیان
۰۸
اسفند

در حدیثی از امام رضا علیه السلام روایت شده است که فرمود: «پیش از این امر (قیام حضرت مهدی (عج)) کشتار «بیوح» روی خواهد داد».
راوی گوید، پرسیدم: «بیوح چیست؟»
حضرت فرمود: «جنگ پیوسته ی بدون قطع شدن است («بحارالانوار»، ج 52، ص 182)».

  • علی اکبر هدایتیان
۰۷
اسفند

«اشرط الساعة» یعنی علایم قیامت. ظهور مهدی موعود (عج) از «اشرط الساعة» است. یکی از علائم و نشانه های حتمی قیام قیامت و فرا رسیدن رستاخیز، ظهور امام قائم (عج) است. مهدی صاحب الزّمان (عج) پیش از قیامت می آید و تا او نیاید و حکومت عدل را در جهان برپای ندارد، عمر جهان به سر نمی رسد، و قیامت برپا نمی گردد. («خورشید مغرب»، ص 269)
اشعث رجوع شود به واژه: ثقیف

  • علی اکبر هدایتیان
۰۶
اسفند

«اَزِفَتِ الازِفَةُ» یعنی «وقت ظهور فرا رسیده است».
این جمله یکی از سه صدایی است که در هنگام ظهور قائم (عج)، همگان آن را می شنوند: «ای گروه مؤمنان وقت ظهور فرا رسیده است».
دو صدای دیگر با این عبارات شنیده می شود: یکی «لعنت خدا بر کسانی باد که بر محمّد صلی الله علیه و آله و سلّم و آل محمّد علیه السلام ستم روا داشتند» و دیگری اینکه، سیمایی بر خورشید ظاهر شده، ندا می دهد: «خداوند، ولی عصر حضرت محمّد بن الحسن، مهدی را برانگیخته است، به سخنان او گوش فرا دهید و او امر او را اطاعت کنید. («جزیزه ی خضراء»، ص 178)»

  • علی اکبر هدایتیان
۰۵
اسفند

در روایاتی که در کتب حدیث ثبت شده، اختلاف بنی عبّاس و انقراض دولت آنها، از علائم حتمیّه ی قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) اعلام شده است.
آنان قبل از قیام حضرت قائم (عج) از سمت خراسان منقرض خواهند شد. («منتهی الآمال»، باب 14، فصل 7)

  • علی اکبر هدایتیان
۰۴
اسفند

«اَصْهَب»، نام یکی از سه گروه دارای پرچم است که در آخر الزّمان، در شام بر علیه امام قائم (عج) خروج می کند. این مطلب در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود:
«در شام سه گروه دارای پرچم، خروج می کنند: اَصْهَب، اَبْقَع و سفیانی.» («اعلام الوری»، ص 428)
سفیانی ابتدا با «اَبْقَع»، برخورد می کند و می جنگد و پیروان وی را می کشد و سپس «اَصْهَب» را هم می کُشد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 237)

  • علی اکبر هدایتیان
۰۳
اسفند

در دو سوره قرآن مجید، از یأجوج و مأجوج سخن به میان آمده است: یکی در آیات 92 تا 98 سوره «کهف» و دیگر در آیه 96 سوره «انبیاء».
آیات قرآن به خوبی گواهی می‏ دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیله وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. در تورات در کتاب «حزقیل» (فصل 38 و فصل 39) و در کتاب رؤیای «یوحنا» (فصل 20) از آنها به عنوان «گوگ» و «مأگوگ» یاد شده است که معرّب آن یأجوج و مأجوج است.
به گفته مفسر بزرگ، علامه طباطبایی در المیزان از مجموع گفته‏های تورات استفاده می‏شود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروه‏های بزرگی بودند که در دور دست‏ترین نقطه شمال آسیا زندگی می‏کردند، آنان مردمی جنگجو و غارتگر بودند. [1] .
برخی معتقدند: این دو کلمه عبری است؛ ولی در اصل از زبان یونانی به عبری منتقل شده است و در زبان یونانی «گاگ» و «ماگاگ» تلفظ می‏شده که در سایر لغات اروپایی نیز به همین صورت انتقال یافته است.
دلایل فراوانی از تاریخ در دست است که در منطقه شمال شرقی زمین، در نواحی مغولستان در زمان‏های گذشته گویی چشمه جوشانی از انسان وجود داشته است.
مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد می‏کردند و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر می‏شدند و همچون سیل روانی این سرزمین‏ها را زیر پوشش خود قرار می‏دادند، و تدریجاً در آنجا ساکن می‏گشتند.
برای حرکت سیل آسای این اقوام، دوران‏های مختلفی در تاریخ ذکر شده است. یکی از آنها دوران هجوم این قبایل وحشی در قرن چهارم میلادی تحت زمامداری «آتیلا» بود که تمدن امپراتوری روم را از میان بردند.
آخرین دوران هجوم آنها، در قرن دوازدهم میلادی به سرپرستی چنگیزخان صورت گرفت که بر ممالک اسلامی و عربی، هجوم آوردند و بسیاری از شهرها از جمله بغداد را ویران کردند.
در عصر کورش نیز هجومی از ناحیه آنها اتفاق افتاد که در حدود پانصد سال قبل از میلاد بود؛ ولی در این تاریخ، حکومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغییر کرد و آسیای غربی از حملات این قبایل آسوده شد.
به این ترتیب به نظر می‏رسد که یأجوج و مأجوج از همین قبایل وحشی بوده‏اند که مردم قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضای جلوگیری از آنها را کردند و او نیز اقدام به کشیدن سدّ معروف ذوالقرنین نمود.» [2]
امّا ارتباط اینها با «مهدویت» از روایاتی به دست می‏آید که از آنها به عنوان یکی از «اشراط الساعة» یاد شده است. [3] .
البته برخی درباره اینکه حقیقت وجودی آنها چگونه است، خواسته‏ اند با استفاده از روایات در انسان بودن آنها تردید کنند! [4] .
از دیدگاه اینان برخی روایات آنها را از بنی آدم ندانسته‏اند. [5] .
در روایاتی چند پراکنده شدن یأجوج و مأجوج بر روی زمین، در کنار خروج دجّال و نزول حضرت عیسی‏ علیه السلام ذکر شده است. [6] بنابراین می‏توان این احتمال را مطرح کرد که این رخداد در عصر ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام و یا در آستانه قیامت رخ خواهد داد. [7] .
همچنین ممکن است گفته شود: مقصود از پراکنده شدن یأجوج و مأجوج، افراد شرور با ویژگی خاصّ نیست؛ بلکه می‏تواند این حقیقت در هر گروهی باشد که در مقابل حق در آخِرُالزّمان می‏ایستند و اقدام به شرارت می‏کنند.

پی نوشت ها:
[1] المیزان، ج 13، ص 411.

[2] تفسیر نمونه، ج 12، ص 552 - 551.
[3] الخصال، ج 2، ص 449 و446 و431؛ همچنین ر.ک: الدرالمنثور، ج 3، ص 59، ج 4، ص 25.
[4] ر.ک: بحارالانوار، ج 12، ص 187.
[5] همان، ج 54، ص 334.
[6] ارشاد القلوب، ج 1، ص 66.
[7] ر.ک: کمال‏ الدین، ج 2، ص 399.

  • علی اکبر هدایتیان
۰۲
اسفند

«ندا» بلند شدن صدا و ظهور آن است و گاهی فقط به صدا اطلاق می‏شود. [1] در اینجا منظور از ندای آسمانی، ظاهراً صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام از آسمان شنیده می‏شود. [2] و همه مردم، آن را می‏ شنوند.
در روایات، تعبیرهای «ندا»، «صیحه» و «صوت» بیانگر این نشانه ظهور است؛ اگرچه ممکن است به نظر رسد هر یک از آنها، نشانه جداگانه‏ ای باشد که پیش از ظهور واقع می‏شود؛ [3] لکن به نظر می‏رسد که اینها تعبیرهای گوناگون از یک حادثه و یا دست کم، اشکال گوناگون یک حادثه است. مراد از همه آنها، همان بلند شدن صدایی در آسمان است؛ ولی به اعتبار اینکه صدای عظیم بیدار باشی است که همه را متوجه خود می‏کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می‏گردد؛ به آن «صیحة»، «فزعة»، «صوت» و «نداء» - که هر یک بیانگر ویژگیِ از آن حادثه است. اطلاق می‏شود.
این احتمال نیز وجود دارد که آنها، سه رخداد جدای از هم باشند که در یک زمان رخ می‏دهند، به این گونه که ابتدا صدایی عظیم و هولناک به گوش جهانیان می‏رسد و همه را متوجه خود می‏کند (صیحه). به دنبال آن، صدای مهیب و هولناکی شنیده می‏شود که دل‏های مردم را به وحشت می‏ اندازد (فزعه). آن گاه از آسمان صدایی شنیده می‏شود که مردم را به سوی مهدی‏ علیه السلام فرا می‏خواند (ندا).
روایاتی که در مورد این نشانه‏ها از طریق شیعه و سنی رسیده فراوان؛ بلکه متواتر است. [4] .
امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «یُنادِی مُنادٍ مِنَّ السَّماءِ بِاسْمِ القائِمِ‏ علیه السلام، فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَمَنْ بِالمَغْرِبِ، لایَبْقی راقِدٌ اِلّا اِسْتَیْقَظَ، وَلا قائِمٌ اِلاَّ قَعَدَ، وَلا قاعِدٌ اِلاَّ قامَ عَلی رِجْلَیْهِ فَزِعاً مِنْ ذلکَ الصَّوتِ... وَهُوَ صَوتُ جَبْرَئیل الرُّوحُ الاَمِین»؛ «ندا کننده‏ای از آسمان، نام قائم را ندا می‏کند، پس هر که در شرق و غرب است، آن را می‏شنود. از وحشت این صدا، خوابیده‏ها بیدار، ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می‏ایستند. رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و آن را اجابت کند؛ زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الامین است».
آن گاه می ‏فرماید: «این صدا، در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید. در آخر روز، شیطان فریاد می‏زند که «فلانی مظلومانه کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. [5] .
امام ‏صادق‏ علیه السلام می‏فرماید: «یُنادِی مُنادٍ مِنْ السَّماءِ اَوّلَ النَّهارِ: اَلا انَّ الحَقَّ فِی عَلیٍّ وَشیعَتِهِ. ثُمَّ یُنادِی اِبْلیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِی آخِرِ النَّهارِ: اَلا انَّ الحَقَّ فِی عُثمانَ وَشیعَتِهِ، فَعِنْدَ ذلِکَ یَرتابُ المُبْطِلُونَ» [6] ؛ «در ابتدای روز، گوینده‏ای در آسمان ندا می‏دهد: آگاه باشید که حق با علی‏ علیه السلام و شیعیان او است. پس از آن، در پایان روز، شیطان - که لعنت خدا بر او باد - از روی زمین فریاد می‏کند: حق با عثمان (ممکن است مقصود سفیانی باشد) و پیروان او است. پس در این هنگام، باطل گرایان به شک می‏افتند».
افزون بر اینها، روایات دیگری نیز به همین مضمون وجود دارد که از مجموع آنها، می‏توان چند نکته را استفاده کرد:
1. «صیحه»، از نشانه‏ های حتمی ظهور شمرده شده است و شیخ طوسی، نعمانی، شیخ مفیدرحمه الله، شیخ صدوق ‏رحمه الله، و... به حتمی بودن آن اشاره کرده‏اند. [7] .
2. این صدا از آسمان شنیده می‏شود؛ به گونه ‏ای که همه مردم روی کره زمین - در شرق و غرب - آن را می‏ شنوند و به خود می‏ آیند. از برخی روایات استفاده می‏شود که هر جمعیتی آن صدا را به زبان خود خواهد شنید. [8] .
3. محتوای این پیام آسمانی، دعوت به حق و حمایت و بیعت با مهدی‏ علیه السلام است؛ یا تعبیرهای: «اِنَّ الْحَقَ فِی عَلیٍّ وَشِیعَتِهِ» [9] و «اِنَّ الحَقَّ فِی آلِ مُحَمَّدٍ». [10] .
4. هم زمان با شنیده شدن این صدا از آسمان و یا کمی پس از آن، در روی زمین نیز صدایی شنیده می‏شود. ندا دهنده شیطان است که مردم را به گمراهی فرا می‏ خواند و تلاش می‏کند با ایجاد تردید درمردم، آنان را از حمایت مهدی‏ علیه السلام و اجابت دعوت آسمانی، باز دارد.
5. جبرئیل، مردم را به حق فرا می‏خواند و شیطان و نیروهای شیطانی و پیروان سفیانی به باطل. ظاهر شدن این نشانه، هم زمان با خروج سفیانی و صیحه آسمانی است. [11] .
از ظاهر روایات، با توجه به ویژگی‏هایی که برای آن بیان شده، فهمیده می‏شود که تحقّق آن، طبیعی نخواهد بود. خداوند، برای آنکه شروع این انقلاب جهانی را اعلان کند و به همگان برساند که انقلابی بزرگ در حال شکل‏گیری است و حق بودن حضرت مهدی‏ علیه السلام را بنمایاند و به یاران و دوستان و علاقه‏مندان به چنین رستاخیزی خبر بدهد؛ صیحه آسمانی را معجزه آسا به گوش همگان می‏رساند. [12] .

پی نوشت ها:
[1] راغب، المفردات.

[2] ر.ک: الغیبة، ص 253، ح 13.
[3] همان، ص 289، ح 6.
[4] ر.ک: منتخب الاثر، ص 459.
[5] الغیبة، ص 235، ح 13.
[6] کتاب الغیبة، ص 454، ح 461.
[7] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 435، ح 425؛ الارشاد، ج 2، ص 370.
[8] کتاب الغیبة، ص 266، ح 54؛ کمال‏الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 650، ح 8.
[9] کتاب الغیبة، ص 435؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 652، ح 14.
[10] الصراط المستقیم، ج 2، ص 259.
[11] ر.ک: چشم به راه مهدی ‏علیه السلام، ص 286.
[12] همچنین ر.ک: کنزالعمال، ح 14، ص 588، ح 39665.

  • علی اکبر هدایتیان
۰۱
اسفند

در روایات از آن به بیماری طاعون - که باعث مرگ انسان‏ های فراوانی می‏شود - یاد شده است.
امام علی‏ علیه السلام فرمود: «در آستانه قیام قائم‏ علیه السلام،... مرگ سفید است...، اما مرگ سفید پس آن طاعون است». [1] .


پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 438، ح 430.

  • علی اکبر هدایتیان
۳۰
بهمن

در روایات فراوانی گفته شده است: درآستانه ظهور جنگ‏ های خونین‏ فراوانی رخ خواهد داد که جمعیت بسیاری از مردم به قتل خواهند رسید. از این مرگ به عنوان «مرگ سرخ» یاد شده است.
حضرت علی‏ علیه السلام در این باره فرمود:
«بَیْنَ یَدَیَّ القائِمِ مَوْتٌ اَحْمَرٌ وَمَوْتٌ اَبْیَضٌ وَجَرادٌ فی حینِهِ وَجَرادٌ فِی غَیرِ حینِهِ اَحْمَرٌ کَاَلْوانِ الدَّمِ فَاَمّا المُوتُ الاَحْمرُ فَالسَّیفُ وَاَمّا المَوتُ الاَبیَضُ فَالطّاعُونُ»؛ «در آستانه قیام قائم، مرگ سرخ، مرگ سفید و ملخ‏ هایی به هنگام و ملخ‏ هایی نا به‏ هنگام سرخ، همچون خون خواهد بود. اما مرگ سرخ پس [کشته شدن با] شمشیر است و مرگ سفید به وسیله طاعون است». [1] .

پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 438، ح 430.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۹
بهمن

«نفس زکیّه» یعنی، فرد بی ‏گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در داستان حضرت موسی‏ علیه السلام وقتی شخصی برخورد او را می‏بیند در اعتراض به کار وی می‏گوید: «اَقَتَلْتَ نَفْساً زَکیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ»؛ [1] «آیا جان پاکی را بی آن که قتلی انجام داده باشد، می‏کشی؟».
گویا در آستانه ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام درگیر و دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدی‏ علیه السلام، فردی پاک باخته و مخلص، در راه امام‏ علیه السلام می‏کوشد و مظلومانه به قتل می‏رسد.
این رخداد عظیم، طبق بیان روایات بین رکن و مقام - در بهترین مکان‏ های زمین - اتفاق می‏افتد. [2] فرد یاد شده از اولاد امام حسن مجتبی‏ علیه السلام است که در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و «سید حسنی» یاد شده است. [3] .
قتل نفس زکیّه، از نشانه‏ های حتمی و متصل به ظهور است و هر چند در منابع اهل سنّت نامی از آن برده نشده، ولی در منابع شیعه، روایات آن فراوان و بلکه متواتر است. [4] از این رو، در اصل تحقق چنین حادثه ‏ای - به عنوان علامت ظهور - شکی نیست؛ هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و ویژگی‏ های مقتول، مشکل است.
برخی احتمال داده ‏اند: مراد از نفس زکیّه، محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه است که در زمان امام صادق‏ علیه السلام در منطقه «احجار زیت» در نزدیکی مدینه کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند دلیل:
1 . لازمه ‏اش این است که پیش از تولد حضرت مهدی‏ علیه السلام؛ بلکه پیش از آن که امامان از آن خبر دهند، این نشانه رخ داده باشد.
2 . در روایات تصریح شده که «نفس زکیّه»، بین رکن و مقام کشته می‏شود و حال آنکه محمدبن عبداللّه بن حسن در منطقه «احجار زیت» (در نزدیکی مدینه) کشته شده است.
3 . همان گونه که در روایات اشاره شده قتل نفس زکیّه از نشانه‏ های حتمی و متصل به ظهور است؛ حال آنکه محمدبن عبداللّه، سال‏ها پیش از تولد حضرت مهدی‏ علیه السلام به قتل رسیده است.
امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَبَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ اِلاّ خَمْسَ عَشَرَةَ لَیلَة»؛ [5] «بین ظهور مهدی ‏علیه السلام و کشته شدن نفس زکیّه، بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست».
محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه، در زمان امام صادق‏ علیه السلام و در سال 145 ه .ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا به حال، بیش از ده قرن می‏گذرد و نمی‏تواند علامت متصل به ظهور باشد.
به نظر می‏رسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با پیامبر اکرم ‏صلی الله علیه وآله و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندان شریف و بزرگوار امام حسن مجتبی‏ علیه السلام وجود برخی نشانه ‏ها (چون داشتن خالی سیاه بر روی کتف راست)، قیام وی در شرایط سخت و در اوج خشونت بنی‏امیه و از همه مهم‏تر، شیطنت‏ ها و تحریف‏ های بنی عباس، سبب گشته بود که مردم به اشتباه بیفتند و گروهی او را مهدی تصور کنند!
علاوه بر این، از بعضی قرینه‏ ها استفاده می‏شود که خود «نفس زکیّه» و پدرش عبداللّه محض، - که شیخ بنی‏ هاشم در آن عصر به شمار می‏ رفت - و نیز برادرش ابراهیم، به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن می‏زدند و چنین وانمود می‏کردند، گویا مهدی ایشان، همان مهدی موعود است.
آنان می‏خواستند از این راه، در رسیدن به قدرت و پیروزی انقلاب خویش و در هم شکستن بنی امیه کمک بگیرند. امام صادق ‏علیه السلام در همان هنگام، آنان را از این کار بازداشت. [6] .

پی نوشت ها:
[1] کهف (18)، آیه 74.

[2] کمال‏الدین، ج 1، ص 330، ح 16.
[3] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 445، ح 440.
[4] الخصال، ج 1، ص 303، ح 82؛ کتاب الغیبة، ص 435، ح 425؛ الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ منتخب الاثر، ص 459.
[5] الارشاد، ج 2، ص 374؛ کتاب الغیبة، ص 445، کمال‏الدین، ج 2، ص 649.
[6] بحارالانوار، ج 47، ص 131.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۸
بهمن

«فراگیر شدن ظلم و جور»، از نشانه‏ های معروف ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام است. این نشانه در روایات بسیار، به چشم می‏خورد. در بعضی به همین عنوان کلی، مورد اشاره قرار گرفته؛ چنان‏که در روایت معروفی - با سندهای گوناگون - آمده است: «یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الاَرضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً»؛ [1] «خداوند به وسیله ظهور مهدی‏ علیه السلام زمین را پر از عدل و داد می‏سازد، پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد».
گفتنی است در اینجا سخن از زیاد شدن ظلم و جور و گناه و کم شدن افراد صالح‏ است؛ نه‏اینکه همه مردم‏ کافر شوند، یا افراد صالح‏ اصلا وجودنداشته باشد! در همان زمان، که همه جا را تباهی فراگرفته وابرهای تیره ‏گناه سایه‏ افکنده، باید افراد پاک باخته، متعهد و صالح، زمینه قیام‏ آن حضرت را آماده سازند ودرحمایت از آن منجی بزرگ به جهاد برخیزند.
در روایات - در حالی که از زیاد شدن ستم، به عنوان نشانه ظهور یاد شد - به این نکته نیز اشاره شده که جامعه منتظر مهدی‏ علیه السلام، باید در به پا داشتن ارزش‏ها و مبارزه با ضد ارزش‏ها، تلاش جدّی کرده، به تهذیب نفس بپردازند و... .

پی نوشت ها:
[1] الکافی، ج 1، ص 338 و...

  • علی اکبر هدایتیان
۲۷
بهمن

در روایات آمده است: یکی از نشانه ‏های برپایی قیامت، «طلوع خورشید از مغرب» است.
امیرالمؤمنین علی‏ علیه السلام به نقل از پیامبرصلی الله علیه وآله می‏فرماید: «به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد: سفیانی، دجّال، ودود و جنبنده، خروج قائم‏ علیه السلام، طلوع خورشید از مغرب، نزول حضرت عیسی‏ علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیرة العرب و آتشی که از چاه عدن بیرون می‏ آید و مردمان را به محشر سوق می‏دهد». [1] البته طلوع خورشید از مغرب به عنوان امری حتمی معرفی شده است. [2] .
شیخ مفیدرحمه الله درباره چگونگی این اتفاق نوشته است: «خورشید هنگام ظهر در آسمان راکد می‏شود و ساعتی چند تا به هنگام عصر پیدا نباشد، آن گاه از مغرب آشکار گردد». [3] .
اگرچه عده‏ای این امر را بعید پنداشته و گفته‏ اند: مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسی خواهد بود و نتیجه گرفته‏ اند که با اصول حاکم بر نظام طبیعت، ناسازگار است؛ ولی به نظر می‏رسد این امر همانند بسیاری دیگر از امور، از آیات الهی خواهد بود. به علاوه نظیر این اتفاقات قبلاً نیز در آسمان رخ داده که از جمله آنها «ردّالشَّمس» برای یوشع بن نون بوده است. [4] .
در برخی دیگر از گفته ‏ها آمده است: مقصود از طلوع خورشید از مغرب، ظهور حضرت مهدی ‏علیه السلام است. بدین معنا که حضرت مهدی‏ علیه السلام، همان خورشید است که در پایان عمر طولانی خویش، طلوع خواهد کرد.
شیخ صدوق‏ رحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روایت مفصلی نقل کرده که بخشی از آن این چنین است: «امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب‏ علیه السلام برای ما خطبه خواند و بر خدای تعالی حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید، از من پرسش کنید...
پس افرادی برخاسته پرسش‏ هایی مطرح کردند و آن حضرت جواب ‏هایی فرمود تا اینکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:... سپس آن دابه سربلند کند و به اذن خدای تعالی همه کسانی که بین مشرق و مغرب هستند، او را ببینند و این بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآید. در این هنگام توبه برداشته شود...
نَزال بنِ سَبْرَه گوید: به صعصعةبن صوحان گفتم: ای صعصعه! مقصود امیرالمؤمنین از این کلام چه بود؟ صعصعة گفت: ای سبرة! آن کسی است که عیسی ‏علیه السلام پشت سر او نماز می‏خواند. او دوازدهمین امام از عترت و نهمین امام از فرزندان حسین‏ بن علی ‏علیه السلام است. او آفتابی است‏که ازمغرب خود طلوع کند واز مابین رکن و مقام ظاهر شود و زمین را طاهر سازد و موازین عدالت را برپا کند و...». [5] .
اشکال این دیدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصوم ‏علیه السلام نیامده است. علاوه بر آن در روایات، سخن از طلوع خورشید از مغرب در ردیف قیام حضرت مهدی‏ علیه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نیازی به تکرار نداشت. [6] .
بنابراین به نظر می‏رسد طلوع خورشید از مغرب، حادثه‏ ای است خارق‏العاده که پس از ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام و در آستانه قیامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسیار بیشتر از آنچه در منابع روایی شیعه از آن سخن به میان آمده، در کتاب‏ های اهل سنّت از آن یاد شده است:
1. نسائی در السنن الکبری از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله نقل کرده که فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغرِبِها...». [7] «هرگز قیامت بر پا نخواهد شد تا اینکه خورشید از مغرب خود طلوع کند...»
2. طبرانی در المعجم الکبیر از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتی یَکُونَ عَشْرُ آیاتٍ‏ طُلُوعُ‏ الشَّمْسِ‏ مِنْ‏ مَغرِبِها...». [8] .
3. متقی هندی در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لایَنْفَعُ نَفْساً ایمانُها لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». [9] .

پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.

[2] همان، ص 435، ح 425.
[3] الارشاد، ج 2، ص 368.
[4] الارشاد، ج 2، ص 385.
[5] کمال‏الدین، ج 2، باب 47، ح 1.
[6] ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشف‏الغمه، ج 2، ص 459.
[7] السنن الکبری، ج 6، ص 344.
[8] المعجم‏الکبیر، ج 3، ص 171.
[9] کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنین ر.ک: تفسیر القرطبی، ج 16، ص 130؛ تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 596.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۶
بهمن

از نشانه‏ های ظهور «کسوف در نیمه ماه رمضان» و «خسوف در آخر یا اوّل همان ماه» است. «کسوف در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و «خسوف» در روزهای میانی ماه طبیعی و عادی است؛ ولی خورشید گرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اوایل و یا آخر آن، ظاهراً امری غیر عادی است و رؤیت آن امکان ندارد.
امام باقرعلیه السلام فرموده است: «دو نشانه پیش از قیام قائم پدید خواهد آمد: یکی گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و دیگر گرفتن ماه در آخر آن».
مردی به امام‏ علیه السلام عرض کرد: «ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟!»
حضرت فرمود: « [آری] من آنچه را گفتم داناتر به آن هستم. اینها دو نشانه‏ اند که واقع شدن آنها، از زمان هبوط آدم‏ علیه السلام سابقه ندارد». [1] .
فلسفه این نشانه غیر عادی - همانند برخی نشانه‏ های دیگر - می‏تواند بیدار شدن مردم از خواب غفلت و یقین به امر ظهور باشد. به عبارت دیگر، خداوند در آستانه ظهور، برای اقامه حجّت بر مردم و مطمئن ساختن یاران حضرت مهدی‏ علیه السلام به ظهور آن حضرت، چنین پدیده‏ هایی را بر خلاف معمول و به گونه معجزه، محقق می‏سازد.
برخی بر این باورند! خسوف و کسوف، به گونه یاد شده، در چهارچوب حوادث طبیعی و عادی نیز قابل بررسی و تبیین است و برای آن، احتمال‏ها و توجیه‏ هایی ذکر کرده‏اند. البته نیازی به این توجیه‏ ها نیست؛ زیرا هیچ اشکالی ندارد که پدیدار شدن آنها به صورت معجزه باشد، چون در جهت اقامه حجّت و تقویت حق و هدایت مردم است و با قانون معجزه ناسازگاری ندارد.
به علاوه این نشانه از نشانه‏ های حتمی ظهور نیست و در روایات، به ناگزیر بودن آن اشاره نشده است؛ از این رو نمی‏توان خسوف و کسوف غیرعادی را از نشانه‏ های قطعی و مسلم ظهور به حساب آورد. [2] .

پی نوشت ها:
[1] الکافی، ج 8، ص 22، ح 258؛ الغیبة، ص 390، ح 45؛ مفید، الارشاد، ص 497.

[2] چشم به راه مهدی‏علیه السلام، ص 300.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۵
بهمن

فرو برده شدن در «بَیْداء» - که از آن در روایات «خسف به‏بیداء» تعبیر شده است - از نشانه ‏های ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام است. این نشانه در احادیثی که درباره سفیانی سخن گفته‏اند، فراوان ذکر شده است. [1]
واژه «خَسْف» به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است و «بَیداء» نام سرزمینی بین مکه و مدینه است. [2] ظاهراً منظور از «خسف به بیداء» آن است که سفیانی با لشکری عظیم به قصد جنگ با حضرت مهدی‏ علیه السلام عازم مکه می‏شود؛ اما در بین مکه و مدینه - در محلی که به سرزمین «بیداء» معروف ‏است - به‏گونه ‏ای‏ معجزه آسا، به امر خداوند، در دل زمین فرو می‏روند.
این حادثه در روایات بسیاری - از عامّه و خاصّه - به عنوان یکی از نشانه‏ های ظهور (نشانه‏ های ظهور) بیان شده و در شماری از آنها بر حتمی بودن آن تأکید شده است. [3] .
امام باقرعلیه السلام در بخشی از یک روایت مفصل فرمود: «... و سفیانی گروهی را به مدینه روانه کند و مهدی از آنجا به مکه رخت بربندد وخبر به‏ فرمانده سپاه سفیانی رسدکه مهدی‏ علیه السلام به‏ جانب مکه بیرون شده است، پس او لشکری از پی آن حضرت روانه کند ولی او را نیابد تا اینکه مهدی با حالت ترس و نگرانی بدان سنت که موسی بن عمران داشت داخل مکه شود.
آن حضرت فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در صحرا فرود می‏آید، پس آواز دهنده‏ ای از آسمان ندا می‏کند که «ای دشت آن قوم را نابود ساز» پس آن نیز ایشان را به درون خود می‏ برد و هیچ یک از آنان نجات نمی‏یابد مگر سه نفر...» [4] .
درباره حتمی بودن این نشانه از روایات متعددی می‏توان استفاده کرد؛ چنان که عمر بن حنظله، در حدیثی از صادق آل محمدصلی الله علیه وآله چنین روایت کرده است: «خَمْسٌ قَبْلَ قِیامِ القائِمِ ‏علیه السلام مِنَ العَلاماتِ: الصَّیْحَةُ وَالسُّفیانِیُّ وَالخَسْفُ بِالبَیداءِ وَ خُرُوجُ الیَمانی وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَةِ» [5] .
پیش از قیام حضرت قائم‏ علیه السلام پنج نشانه است: ندای آسمانی، سفیانی و فرو رفتن در سرزمین بیداء و خروج یمانی و کشته شدن نفس زکیّه» در روایات اهل سنّت نیز به این مهم اشاره شده است. [6] .
حادثه «خسف» گرچه در منطقه «بیداء» و در مورد لشکر سفیانی واقع می‏شود، ولی در برخی روایات - غیر از خسف در بیداء - از خسف در مشرق و خسف درجزیرةالعرب‏ نیز یاد شده است. [7].
این نشانگر آن است که در سایر نقاط زمین نیز، چنین حوادثی رخ خواهد داد و به امر خداوند دشمنان حضرت مهدی‏ علیه السلام، بدین‏وسیله نابود خواهندشد. [8] .
البته در برخی روایات از «خسف به مشرق» و «جزیرةالعرب»، به عنوان نشانه قیامت (اشراط السّاعة) یاد شده است، بر این اساس ارتباطی به «خسف به بیداء» نخواهد داشت. [9] .

پی نوشت ها:
[1] الغیبة، ص 304، ح 14.

[2] لسان العرب، ماده خسف و بیداء.
[3] الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ الخصال، ج1، ص303، ح82؛ الغیبة، ص257، ح15.
[4] الغیبة، ص 279، باب 14، ح 67.
[5] الغیبة، ص 436، ح 67؛ کمال‏الدین و تمام النعمة، ح 2، ص 649.
[6] ر.ک: صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج 11، ح 20769.
[7] کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.
[8] الغیبة، ص 252.
[9] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 436، ح 426.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۴
بهمن

یکی از نشانه‏ های حتمی ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام، خروج سرداری از اهل یمن است [1] که مردم را به حق و عدل دعوت می‏کند. [2] این نشانه در منابع اهل سنّت ذکر نشده؛ ولی در مصادر شیعه، روایات فراوانی در این باره وجود دارد؛ به گونه‏ای که برخی آنها را مستفیض دانسته‏اند. [3] .
امام باقرعلیه السلام فرموده است: «... خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد؛ با نظام و ترتیبی همچون نظام یک رشته که به بند کشیده شده است. هر یک از پی دیگری [می‏آید] و جنگ قدرت و هیبت از هر سوی فراگیر می‏شود. وای بر کسی که با آنان دشمنی و ستیز کند! در میان پرچم‏ها راهنماتر از پرچم یمانی نباشد که آن پرچم هدایت است؛ زیرا دعوت به صاحب شما می‏کند و هنگامی که یمانی خروج کند، خرید و فروش سلاح برای مردم و هر مسلمانی ممنوع است. چون یمانی خروج کرد، به سوی او بشتاب که همانا پرچم او پرچم هدایت است. هیچ مسلمانی را روا نباشد که با آن پرچم مقابله کند. پس هر کس چنین کند او از اهل آتش است؛ زیرا او به سوی حق و راه مستقیم فرا می‏خواند». [4] .
خروج یمانی، اجمالاً از نشانه‏ های حتمی ظهور است؛ هرچند جزئیات و چگونگی قیام وی روشن نیست. امام صادق‏ علیه السلام همزمانی خروج سفیانی و یمانی را این گونه وصف فرموده است: «یمانی و سفیانی همچون دو اسب مسابقه‏اند». «الیَمانِیُ وَالسُّفیانِیُ کَفَرَسَی رِهانٍ» [5] .

پی نوشت ها:
[1] الکافی، ج 8، ص 310، ح 483 والغیبة، ص 252، ح 11.

[2] الغیبة، ص 253، ح 13.
[3] تاریخ غیبت کبری، ص 525.
[4] الغیبة، ص 369، باب 13، ح 13.
[5] همان، باب 18، ح 15.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۳
بهمن

یکی از نشانه‏ های ظهور، خروج مردی به نام عوف سلمی از سمرقند است. وقتی به امام سجاد علیه السلام گفته شد، ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام را توصیف و دلایل و نشانه‏های آن را ذکر فرمایید، حضرت فرمود: «قبل از ظهور او، خروج مردی خواهد بود که به او عوف سلمی گفته می‏شود. محل خروج او زمین جزیره و منزل او تکریت و مقتل او مسجد دمشق است».
«یَکُونُ ‏قَبْلَ خُرُوجِهِ‏ خُرُوجُ‏ رَجُلٍ یُقالُ لَهُ عَوْفُ ‏السَّلْمِیّ بِاَرْضِ الجَزیرَةِ وَیَکُونُ مَأْواهُ تَکْریتُ وَ قَتْلُهُ بِمَسْجِدِ دِمَشْقٍ...»

پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 443.

  • علی اکبر هدایتیان
۲۲
بهمن

مراد از «شیصبانی» در روایات اهل بیت‏ علیهم السلام، مردی از بنی عباس و یا مردی دشمن اهل بیت‏علیهم السلام است؛ زیرا امامان‏ علیهم السلام بنی عباس را به بنی شیصبان تعبیر می‏کردند و آن نام مردی بدکردار یا گمنامی [1] است و آن بزرگواران دشمن خود را به طور کنایه با این کلمه نام برده‏اند. «شیصبان» در لغت نامی از نام‏های ابلیس است. پس از آنکه قدرت در دست زمینه سازان خراسانی و طرفداران آنان قرار می‏گیرد، شیصبانی در عراق خروج می‏کند.
از جابر جعفی نقل شده است: «از ابوجعفر امام باقرعلیه السلام درباره سفیانی سؤال کردم، حضرت فرمود: «وَاَنّی لَکُمْ بِالسُّفیانی حَتَّی یَخْرُجَ قَبْلَهُ الشَّیْصبانی یَخْرُجُ مِنْ اَرْضِ کُوفان یَنْبَعُ کَما یَنْبَعُ الماءُ فَیَقتُلُ وَفْدَکُم فَتَوَقَعُوا بَعدَ ذلکَ السُّفیانی وَ خُروجَ القائِمِ‏ علیه السلام» [2] ؛ «سفیانی خروج نمی‏کند؛ مگر آنکه قبل از او شیصبانی در سرزمین کوفان خروج کند. او همچون جوشیدن آب از زمین می‏ جوشد و فرستادگان شما را به قتل می‏رساند. بعد از آن در انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم‏ علیه السلام؛ باشید».

پی نوشت ها:
[1] ر.ک: مستدرک الوسائل، ج13، ص131 و126.

[2] الغیبة، ص 302، باب 18، ح 8.

  • علی اکبر هدایتیان