قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی

قرآن کلام نورانی
طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

شرایط سیاسی زمان امام حسن عسکری علیه السلام

امام علی علیه السلام فرمودند :

امام حسین علیه السلام فرمودند :

پیش داوری

ویژگی های دوران امامت امام هادی علیه السلام

امام هادی علیه السلام

مثلث عشق

لباس بدن نما

علم بهتر است یا ثروت؟!

آقای عباسی چرا از رهبر انتقاد نمی کنید؟

سؤالهای شب اول قبر

اسرار نام های حضرت فاطمه (س)

حکم شوخی با نامحرم چیست؟

نظر رهبر معظم انقلاب راجع به عید نوروز

نوروز

پیامبر و اهل بیت ایشان عالی ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت هستند

تقویم دسکتابی شمیم یار 1393

زیارت جامعه کبیره

قرار نهاوند منشاوی سوره آل عمران آیه 8

تغییر جنسیّت‌ ناراضیان جنسی

کلیپی زیبا از خدام حرم امام حسین علیه السلام

کلیپی زیبا از پسر 3 ساله - حافظ کل قرآن

تلاوت استاد سعید طوسی در سنین نوجوانی...

حوادث 11 سپتامبر در قرآن

جملات زیبا چارلی چاپلین به دخترش

آیا خانه و ماشین ولوازم مورد نیاز انسان یا خانواده خمس دارد؟

خاطره ای از سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

نظر مراجع نسبت به موسیقی درمانی برای افسردگی و غیره ...

دعای امیر المؤمنین با صدای سماواتی در مسجد کوفه

آیا پس انداز حقوق ماهیانه خمس دارد؟

آخرین نظرات
نویسندگان

۹۲ مطلب با موضوع «دانشنامه مهدویت» ثبت شده است

۲۰
بهمن

از جمله نشانه‏ های ظهور «خروج سید حسنی» از طرف دیلم است. درباره شخصیت سید حسنی در روایات سخنی نیامده، ولی روایاتی که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودی به معرفی او پرداخته است.
علامه مجلسی‏ رحمه الله گفته است: در حدیث مفضل از حضرت صادق‏ علیه السلام آمده است که فرمود: «حسنی آن جوانمرد خوشرویی که از طرف دیلم خروج می‏کند و با بیان فصیحی که دارد، فریاد بر می‏ آورد: ای آل احمد! اجابت کنید. دردمند پریشان حال را و آنکه از پیرامون ضریح (شاید مراد کعبه باشد) ندا می‏کند؛ پس گنجینه‏ های الهی در طالقان او را اجابت می‏کنند. [آنها] گنج هایی از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانی اند همانند قطعه‏ های آهن. بر اسب‏های چابک سوار گشته و حربه‏ هایی به دست می‏گیرند. پیوسته ستمگران را می‏کشند تا اینکه وارد کوفه می‏شوند. در حالی که بیشتر جاهای زمین از لوث وجود بی‏ دینان پاک گشته، سید حسنی آنجا را محل اقامت خود قرار می‏دهد.
آن گاه خبر ظهور مهدی‏ علیه السلام به سید حسنی و اصحابش می‏رسد، اصحاب به او می‏گویند: ای فرزند پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده؟ می‏گوید: برویم ببینیم او کیست - در صورتی که به خدا قسم سید حسنی می‏داند او مهدی‏ علیه السلام است و بدین جهت این سخن را می‏گوید که به یارانش آن حضرت را بشناساند - پس سید حسنی بیرون می‏آید تا اینکه به مهدی‏ علیه السلام می‏رسد. آن گاه می‏گوید: اگر تو مهدی آل محمدصلی الله علیه وآله هستی، پس عصای جدّت پیامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه (سحاب) اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصیل رسول خدا و مصحف امیرمؤمنان کجا است؟
پس آن حضرت تمام اینها را به او نشان می‏دهد. آن گاه عصای پیامبر را می‏گیرد و در سنگ سختی می‏کارد، فوراً برگ می‏دهد. منظورش از این کار آن است که بزرگواری و فضیلت حضرت مهدی ‏علیه السلام را به اصحاب خود بنمایاند تا با آن حضرت بیعت کنند.
پس سید حسنی عرضه می‏دارد: اللّه اکبر ای فرزند پیغمبر! دستت را بده تا با شما بیعت کنیم. حضرت مهدی‏ علیه السلام دستش را دراز می‏کند، سید حسنی و اصحابش بیعت می‏کنند». [1] .
مرحوم کلینی پایان کار سید حسنی را در ضمن روایتی از امام صادق‏ علیه السلام این گونه نقل کرده است: «فَیَبتَدِرُ الحَسَنِیُّ اِلَی الخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیهِ اَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَیَبْعَثُونَ بِرَأسِهِ اِلَی الشَّامِیِّ فَیَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِکَ صَاحِبُ هَذَا الاَمرِ...» [2] ؛ «... و آن گاه که [سیّد] حسنی خروج خود را آغاز می‏کند، اهل مکه بر او هجوم آورده، او را به قتل می‏رسانند و سر او را بریده برای شامی می‏فرستند و دراین هنگام صاحب الامر ظهور خواهد کرد...».
نعمانی نیز می‏نویسد: «یعقوب سراج گوید: به امام صادق‏ علیه السلام عرض کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: آن گاه که فرزندان عباس به اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست گردد. [راوی] حدیث یاد شده را به عینه ذکر کرده تا رسیده است به ذکر آلات جنگی و زین و افزوده است: «تا اینکه بر فراز مکه فرود آید، و شمشیر را از نیامش بیرون می‏کشد، و زره را می‏پوشد و پرچم و برد را باز می‏کند. عمامه را به سر می‏گذارد و عصا را به دست می‏گیرد و از خداوند درباره ظهورش اجازه می‏خواهد.
پس یکی از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه می‏شود و نزد حسنی آمده او را از خبر آگاه می‏کند. حسنی به خروج از آن حضرت پیش ‏دستی می‏کند؛ پس مردم مکه بر او شوریده و او را به قتل می‏رسانند و سرش را به نزد شامی می‏فرستند. پس در این هنگام صاحب این امر ظهور می‏کند و مردم با او بیعت کرده از او پیروی می‏کنند...». [3] .
برخی، از این دو روایت استفاده کرده‏اند که «سید حسنی» همان نفس زکیّه است.


پی نوشت ها:
[1] بحارالانوار، ج 53، ص 15.
[2] الکافی، ج 8، ص 224، ح 285.
[3] الغیبة، باب 14، ح 43؛ با اندک تفاوتی، الکافی، ج 8، ص 224، ح 285.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۹
بهمن

در روایات اسلامی آمده که، هنگام خروج حضرت قائم (عج) و پس از رِجعت، «سلمان فارسی» در شمار یاران آن امام خواهد بود. («الارشاد»، ص 399)
وی از صحابه خاصّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم و نام اصلی اش «روزبه» بود. مقام بسیار شریفی در نزد خاندان نبوّت داشت، تا آنجا که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم درباره ی او فرمود:
«سَلْمانُ مِنّا اَهْلُ الْبَیْتِ: سلمان از ما اهل بیت است».
همچنین حضرت علی علیه السلام درباره ی وی فرموده است: «علم اوّلین و آخرین را فرا گرفت. او دریایی است که هر چند از آن استفاده شود کم نمی گردد، او از ما اهل بیت است».
نامه ی 68 نهج البلاغه، از نامه هایی است که حضرت علی علیه السلام پیش از خلافتش خطاب به سلمان فارسی نوشته است.
او در سال 35 هجری در اواخر خلافت عثمان و یا در سال 36 هـ ق از جهان رخت بربست طبق مطالبی که از تاریخ رسیده امیرالمؤمنین علی علیه السلام، شخصاً با طیّ طریق غیر عادی برای غسل، کفن، نماز و دفن او از مدینه به مدائن رفت. عمر و حدّاقل که همه با آن موافقت دارند 250 سال بوده است. («دانستنیهای نهج البلاغه»، ص 172)
سمّاک رجوع شود به واژه: ثقیف

  • علی اکبر هدایتیان
۱۹
بهمن

پیش از قیام حضرت مهدی‏ علیه السلام مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می‏کند و با تظاهر به دینداری، گروه زیادی از مسلمانان را فریب می‏ دهد و بخش گسترده‏ای از سرزمین‏ های اسلامی را به تصرف خود در می‏ آورد. او بر مناطق پنجگانه - شام، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین و منطقه عراق - سیطره می‏یابد و در کوفه و نجف، به قتل عام شیعیان می‏پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می‏کند. [1] .
از روایات استفاده می‏شود مدت حکومت او نه ماه است. [2] سفیانی، با این که از خبیث‏ ترین و پلیدترین مردمان است؛ ولی همواره ذکر «یا رب یا رب» بر زبانش جاری است. [3] .
وی آن گاه که از ظهور حضرت حجّت‏ علیه السلام با خبر می‏گردد، با سپاهی عظیم به جنگ وی می‏رود. وی در منطقه «بیداء» (بین مکه و مدینه) با سپاه امام‏ علیه السلام برخورد می‏کند و به امر خدا، همه لشکریان وی - به جز چند نفر - در زمین فرو می‏روند و هلاک می‏شوند. [4] ([ خسف به بیداء)
از روایات استفاده می‏شود خروج سفیانی از نشانه‏ های حتمی ظهور است [5] ؛ ولی این که سفیانی کیست و چه ویژگی ‏هایی دارد و چگونه خروج می‏کند و... چندان روشن نیست. از برخی روایات استفاده می‏شود: نام وی عثمان بن عنبسه [6] و از خاندان ابوسفیان است که در دوره غیبت خروج می‏کند. البته برخی این احتمال را مردود و سند آن روایات را ضعیف دانسته‏اند. [7] .
در برخی از روایات از امام‏ علیه السلام در مورد نام سفیانی پرسیده شد و آن حضرت از بیان آن خودداری کردند؛ [8] حال آنکه اگر نام وی مشخص بود، دلیلی نداشت که از بردن نام وی خودداری کند.
برخی معتقدند: سفیانی فرد مشخصی نیست؛ بلکه فردی است با ویژگی‏های ابوسفیان که در آستانه ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام به طرفداری از باطل، خروج می‏کند و مسلمانان را به انحراف می‏کشاند.
اینها در بیان نظر خود می‏گویند: در حقیقت، ابوسفیان، به عنوان سر سلسله سفیانیان، سمبل و نماد پلیدی است او غارتگری بود که با رباخواری، زورگویی و چپاول اموال مردم، ثروت‏های هنگفتی به چنگ آورده بود و از راه فریب و استثمار توده‏ های ستم کشیده و ترویج خرافات و دامن زدن به نظام طبقاتی جاهلی، قدرت فراوانی داشت.
ابوسفیان، به عنوان سردمدار شرک و بت پرستی و سرمایه داری طاغوتی، هر نوع حرکت و جنبشی را که دم از عدالت، برادری و آزادی می‏زد، دشمن شماره یک خود می‏دانست و با قدرت تمام در برابر آن به مبارزه بر می‏خاست. [9] .
بر اساس این دیدگاه سفیانی، فردی است با این ویژگی‏ها که در برابر انقلاب بزرگ و جهانی حضرت مهدی‏ علیه السلام خروج می‏کند و تلاش‏های فراوانی برای رودررویی با آن به عمل می‏آورد.
بنابراین، در حقیقت سفیانی یک جریان است، نه یک شخص. سفیانی جریان باطل در بستر تاریخ است، و بر فرض هم که سفیانی را از نسل ابوسفیان بدانیم، اشکالی به وجود نمی‏آید و آخرین مهره این زنجیره، همان سفیانی است که در آستانه ظهور قائم‏ علیه السلام خروج می‏کند.

پی نوشت ها:
[1] کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 651.

[2] کتاب الغیبة، ص 449.
[3] همان، ج 2، ص 651، ح 10؛ الغیبة، ص 306.
[4] الغیبة، ص 279، ح 67؛ همچنین ر.ک: کتاب الفتن، ص 168.
[5] الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ الغیبة، ص 270، ح 42.
[6] کمال‏الدین، ج 2، ص 365، ح 9.
[7] جامع‏الرواة، ج 2، ص 156، اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ص 545.
[8] بحارالانوار، ج 52، ص 206.
[9] چشم به راه مهدی‏علیه السلام، ص 274.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۸
بهمن

یاران حضرت مهدی ‏علیه السلام 313 نفرند. احادیث فراوانی در ستایش این گروه ممتاز وارد شده و در قرآن کریم آیاتی است که تأویل به آنان شده است:
1. از امام باقر علیه السلام و صادق‏ علیه السلام در تأویل سخن خدای متعال «وَلَئِنْ اَخَّرْنا عَنهُم العَذابَ اِلی اُمَّةٍ مَعدُودَةٍ...» [1] .
روایت شده است: «مراد از امت معدود یاران مهدی در آخرالزمانند؛ 313 نفر به تعداد افراد جنگ بدر. آنان در ساعتی جمع شوند؛ مانند ابرهایی که در پاییز جمع می‏شوند». [2] .
2. از امام صادق‏ علیه السلام درباره این سخن خدای تعالی «فَاستَبِقُوا الخَیرات، اَینَما تکونوا یأت بکم اللّه جمیعاً» [3] روایت شده است: «یَعنِی اَصحَابَ القائِمِ الثَّلاثَمِائَةِ وَالبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً قالَ وَهُمْ وَاللَّهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ قَالَ یَجْتَمِعُونَ وَاللّهِ فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخَریفِ»؛ «مقصود سیصد و اندی یار قائم است، و آنان - واللّه - امت معدوده ‏اند. در یک ساعت جمع می‏شوند؛ همان گونه که ابرها در پاییز جمع می‏شوند». [4] .
3. امام صادق‏ علیه السلام در وصف یاران خاصّ حضرت مهدی ‏علیه السلام فرمود: «مردانی که گویی قلب‏هایشان مانند پاره‏های آهن است. هیچ چیز نتواند دل‏های آنان را نسبت به ذات خداوند گرفتار شک سازد. سخت‏تر از سنگ هستند. اگر بر کوه‏ها حمله کنند، آنها را از هم خواهند پاشید... گویی که بر اسبان خود، مانند عقاب هستند. بر زین اسب امام دست می‏کشند و از این کار برکت طلب می‏کنند. گِرد امام خویش گردیده، در جنگ‏ها جان خود را سپر او می‏سازند و هر چه را بخواهد برایش انجام می‏دهند.
مردانی که شب‏ها نمی‏ خوابند؛ در نمازشان همهمه ‏ای چون صدای زنبور عسل دارند. شب‏ها بر پای خویش ایستاده و صبح بر مرکب‏های خود سوارند. پارسایان شب‏اند و شیران روز. اطاعت آنان در برابر امام‏شان، از اطاعت کنیز برای آقایش زیادتر است.
مانند چراغ‏ها هستند... گویی که دل‏های‏شان قندیل است. از ترس خدا بیمناک و خواهان شهادت‏اند. تمنایشان شهید شدن در راه خدا است. شعارشان این است: «ای مردم! برای خونخواهی حسین بپا خیزید».
وقتی حرکت می‏کنند، پیشاپیش آنان به فاصله یک ماه ترس و وحشت حرکت کند، آنان دسته دسته به سوی مولا می‏روند. خدا به وسیله آنان امام راستین را یاری می‏فرماید». [5] .

پی نوشت ها:
[1] هر آینه اگر از آنان عذاب را تا مدتی معیّن [یا تا فراهم آمدن دسته‏ای به تعداد مشخص] به تأخیر اندازیم...». هود، آیه 8.

[2] بحارالانوار، ج 51، ص 55، ح 42؛ الغیبة، ص 241.
[3] در نیکی‏ها بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا باشید، خدا همه شما را خواهد آورد». بقره (2)، آیه 148.
[4] الکافی، ج 8، ص 313، ح 487؛ همچنین ر.ک: کتاب الغیبة، ص 477؛ الغیبة، ص 282.
[5] بحارالانوار، ج 52، ص 308.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۸
بهمن

در برخی از روایات «خروج خراسانی» به عنوان یکی از نشانه‏ های ظهور بیان شده است. اگر چه در این روایات به روشنی او معرفی نشده است؛ ولی برخی او را مردی از بنی‏ تمیم دانست ه‏اند. [1] .
اغلب روایاتی که نام او را برده‏اند، از خراسانی همراه سفیانی یاد کرده‏اند. امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ الخُراسانی وَالسُّفیانی وَالیَمانی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدٍ فی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایَةٌ بِأَهْدَی مِنْ رایَةِالیَمانی یَهدِی إِلَی الْحَقِّ» [2] ؛ «خروج خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز تحقق می‏یابد و در بین آنها پرچمی هدایتگرتر از یمانی نیست که او به حق هدایت می‏کند».
و در برخی روایات از خراسانی و سفیانی به دو اسب مسابقه تشبیه شده‏ اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به طرف کوفه در حرکت‏اند. [3] .
البته روایتی نیز از خروج او به عنوان یکی از نشانه‏ های حتمی قیام حضرت مهدی‏ علیه السلام یاد شده که به جای خروج یمانی ذکر شده است. [4] .

پی نوشت ها:
[1] روزگار رهایی، ص 1043.

[2] کتاب الغیبة، ص 446.
[3] الغیبة، ص 259.
[4] ر.ک: همان، ص 289، ح 6.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۷
بهمن

«جبرئیل»، یکی‏ ازچهار فرشته مقرّب و برترین آنها (میکائیل، اسرافیل و عزرائیل)است. او در ادیان ابراهیمی رابط میان‏ خداوند و پیامبران است. در کتاب‏های دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام از نقش جبرئیل بسیار یاد شده است. جبرئیل، ابراهیم‏ علیه السلام را از آتش به فرمان خدا نجات داد و از موسی‏ علیه السلام در مبارزه با فرعون حمایت کرد. هنگام خروج بنی‏ اسرائیل از مصر، فرعونیان را به بحر احمر کشانید و در آن غرق کرده بر شموئیل ظاهر شد و به داوود علیه السلام ساختن زره آموخت. او زکریا علیه السلام رابه ولادت یحیی ‏علیه السلام و مریم‏ علیها السلام را به ولادت عیسی ‏علیه السلام بشارت داد. [1] .
در سنت اسلامی و قرآن کریم، جبرئیل همان «روح القُدُس» است. دلیل صریح این مطلب، آیه 102 سوره «نحل» است: «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ القُدُسِ مِنْ رَبِّکَ»؛ «بگو آن (قرآن) را روح القدس از سوی پروردگارت نازل کرده است». در آیه 97 سوره «بقره» نیز آمده است: «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوّاً لِجِبْریلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِاِذنِ اللَّهِ»؛ «بگو هر کس دشمن جبرئیل شد [بداند] که جبرئیل آن (قران) را به دستور الهی بر دل تو نازل کرده است».
همچنین در قرآن با نام‏های روح (غافر، 15)، «الرُّوحُ الاَمین» (شعراء، 193)، «شَدیدُ القُوی» (نجم، 50) و «رَسُولٌ کَریم» (تکویر، 21 - 19) از او یاد شده است.
در سوره «نجم» به ملاقات یا مواجهه پیامبرصلی الله علیه وآله با جبرئیل، تصریح دارد. طبق احادیث بسیاری، جبرئیل به صورت جوان خوشرویی به نام دحیه کلبی، بر حضرت محمدصلی الله علیه وآله ظاهر می‏شده است. [2] آن حضرت، جبرئیل را به صورت اصلی خودش نیز مشاهده کرده است.
در غزوه بدر با هزاران فرشته، به مدد پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه وآله و یاران او آمد، در معراج همسفر و راهنمای حضرت رسول‏ صلی الله علیه وآله بود و در منتهای معراج، در «سدرةالمنتهی»، از مسیر باز ماند و به پیامبرصلی الله علیه وآله گفت: دیگر مأذون نیست که پیش‏تر رود و آن حضرت به تنهایی به سیر معراج ادامه داد.
نام‏های دیگر جبرئیل، عبارت است از: فرشته وحی، امین وحی، روح الامین عقل اوّل، ناموس اکبر، روح اعظم. [3] .
علامه مجلسی‏رحمه الله در بحارالانوار (ج 25، ص 47 به بعد) بابی تحت این عنوان که «ائمه‏ علیهم السلام مؤید به روح القدس بوده‏اند» باز کرده و احادیث فراوانی از منابع معتبر نقل کرده است.
روایاتی چند، نقش آن فرشته بزرگ الهی را در قیام عظیم و جهانی حضرت مهدی‏ علیه السلام، به روشنی بیان کرده و از او به عنوان اولین کسی که با حضرت مهدی‏ علیه السلام بیعت خواهد کرد، نام برده است.
در بعضی از روایات آمده است: او به همراه خیل عظیمی از فرشتگان، هنگام ظهور در محضر آخرین حجّت الهی حاضر شده و به یاری آن حضرت خواهند شتافت.
امام صادق ‏علیه السلام در قسمتی از یک روایت طولانی فرموده است: «... فَاَوّلُ مَنْ یُبایِعُهُ ذَلکَ الطائِرُ وَهُوَ وَاللَّهِ جَبْرَئیل‏علیه السلام» [4] .
نیز فرمود: «اَوَّلُ مَنْ یُبایِعُهُ جَبْرَئیل...». [5] و [6] .


پی نوشت ها:
[1] ر.ک: کتاب مقدس، کتاب دانیال، باب 8، عدد 16 و باب 9 عدد 21؛ انجیل متی، باب اول عدد 19 و....

[2] الکافی، ج 2، ص 587؛ المناقب، ج 2، ص 244.
[3] ر.ک: لغتنامه دهخدا.
[4] الکافی، ج 4، ص 184، ح 3؛ علل‏الشرایع، ح 2، ص 429، ح 1.
[5] علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 204.
[6] ر.ک: الغیبة، ص 314، ح 6؛ روضةالواعظین، ص 265.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۷
بهمن

«تناثر» به معنای پراکنده شدن و از بین رفتن و «نجوم» به معنای ستارگان است. در سال پایانی غیبت صغری و آغاز غیب کبری، ستارگان فروزان بسیاری در آسمان علم و دانش و تقوا، افول کرده، چهره در نقاب خاک بردند.
مرحوم کلینی صاحب کتاب شریف الکافی  علی بن بابویه قمی و سمری آخرین سفیر حضرت حجّت‏ علیه السلام از جمله کسانی هستند که در سال 329 هجری دار فانی را وداع گفتند.  این سال، به جهت کثرت در گذشت دانشمندان شیعی، به «سنه تناثر النجوم» شهرت یافت.


پی نوشت ها:
[1] رجال ابن داوود، ص 341.

[2] بحارالانوار، ج 58، ص 233.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۶
بهمن

یکی از کسانی که در روایات اسلامی از او به عنوان یار امام قائم (عج) در هنگام خروج نام برده شده است، «مالک اشتر» است.
مالک اشتر مردی شجاع، رئیس قبیله، و از بزرگان شیعه و سخت دوستدار امیر مؤمنان و یاور او بود.مالک پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله برای نبرد با سپاه رومیان که به مبارزه با اسلام برخواسته بودند وارد سپاه اسلام شد و همراه با آنها در یکی از نواحی شام به نام «یرموک» با دشمن به نبرد پرداخت، در آنجا بود که شایستگی خود را آشکار ساخت.
پس از به خلافت رسیدن حضرت علی علیه السّلام نخستین کسی که با حضرت بیعت کرد، «مالک اشتر» بود. امام علی علیه السّلام درباره او می فرماید:
«او از شمشیرهای خداست، نه کند می شود و نه ضربتش بی اثر می ماند»
و در جای دیگر می فرماید: «مالک اشتر برای من همانگوته بود که من برای رسول خدا بودم.»
مالک اشتر از طرف امام علی به عنوان فرماندار مصر به آن سرزمین روانه شد. امّا قبل از اینکه به مصر برسد، در میانه راه به وسیله مأموران معاویه که از رسیدن او به مصر وحشت داشتند، مسموم شد و به شهادت رسید. («دانستنیهای نهج البلاغه»، ص 168)
رجوع شود به واژه: ابو دجانه انصاری

  • علی اکبر هدایتیان
۱۵
بهمن

در روایات اسلامی وارد شده است که پس از ظهور حضرت قائم (عج)، حضرت عیسی علیه السّلام از آسمان فرود می آید، و پشت سر مهدی (عج) نماز می گذارد، و فریاد می زند که: «در بیت المقدّس را باز کنید». در را باز می کنند. در این میان، دجّال با هفتاد هزار یهودی مسلّح پدیدار می شود... و چون عیسی علیه السّلام آهنگ کشتن دجّال می کند، او می گریزد.
عیسی علیه السّلام می گوید: من تو را با یک ضربت می شکنم و چنین می شود (او را می گیرد و می کشد)».
یهودیان در گوشه و کنار، و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چیز دیگری پنهان می شوند. امّا همه چیز، به سخن می آید و بانگ بر می دارد «ای بنده مسلمان خدا، اینجا یک یهودی است بیا و او را بکش». و اینچنین جهان از وجود یهود پاک می گردد. («خورشید مغرب»، ص 32)

  • علی اکبر هدایتیان
۱۵
بهمن

در فرهنگ مهدویّت از وجود «پرچم‏های سیاه از خراسان» به عنوان نشانه ظهور یاد شده و درباره آن روایاتی چند از معصومین ‏علیهم السلام نقل شده است. مضمون این روایات آن است که پیش از ظهور امام مهدی‏ علیه السلام در منطقه خراسان (خراسان قدیم، شامل: قسمت‏های زیادی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان) انقلابی برپا می‏شود و مردم در حالی که پرچم‏های سیاه را به اهتزاز در آورده‏  اند، به حرکت در می‏ آیند.
پدیدار شدن این نشانه ظاهراً در آستانه ظهور و یا اندکی پیش از آن خواهد بود؛ به گونه‏ای که حضرت مهدی‏ علیه السلام آنان را به سوی خویش فرا می‏خواند.
امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ حَتّی تَخْرُجَ مِنْ خُراسان اِلَی الکُوفَةِ فَاِذا ظَهَرَ المَهْدِیُ‏ علیه السلام بَعَثَ اِلَیهِ بِالبَیْعَةِ» «پرچم‏های سیاهی از خراسان بیرون می‏ آید و به جانب کوفه به حرکت در می ‏آیند. پس چون مهدی‏ علیه السلام ظاهر شود، اینان کسی را جهت بیعت نزد آن حضرت می‏ فرستند».
به غیر از این روایت، احادیث دیگری نیز وجود دارد که نشان می‏دهد خروج پرچم‏های سیاه از خراسان، قیامی است که در آینده و در آستانه ظهور برپا می‏شود. در حقیقت، برخی از یاران حضرت مهدی‏ علیه السلام همراه آن پرچم‏های سیاه خواهند بود.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرموده است: «اِذَا رَأیْتُمُ الرّایاتِ السُّودَ قَد اَقْبَلَتْ مِنْ خُراسانَ فَأتُوها وَلَو حَبْواً عَلَی الثَّلْجِ فَاِنّ فیها خَلیفَةَ المَهْدِیّ»؛
برخی احتمال داده ‏اند: منظور از خروج پرچم‏های سیاه از خراسان، همان قیام ابومسلم خراسانی (در سال 140ه .ق) علیه حاکمیت هزار ماهه بنی‏امیه است. که به از هم گسستن حکومت بنی‏امیه و روی کارآمدن بنی‏ عباس انجامید! مستند اینان، روایت زکار از امام صادق‏ علیه السلام و بعضی قراین و مؤیدات تاریخی است.
در این روایت، با اشاره به نام و مشخصات ابومسلم خراسانی، از وی به عنوان صاحب پرچم‏های سیاه، یاد شده است.
این احتمال درست نیست؛ زیرا روایت زکار - که مهم‏ترین مستند و دلیل آن به شمار می‏رود - از نظر سند ضعیف و غیرقابل اعتماد است. افزون بر این، تطبیق این نشانه بر شورش ابومسلم خراسانی، در پیش از یک قرن قبل از تولد امام مهدی‏ علیه السلام و نشانه ظهور دانستن آن، بسیار بعید است!
این نکته نیز در خور توجه است که حاکمان بنی‏ عباس، تلاش می‏کردند، قدرت را از دست بنی‏امیه بگیرند؛ از این رو «نفس زکیّه» را مهدی معرفی می‏کردند! و از جانب دیگر می‏خواستند شورش ابومسلم خراسانی را در راستای قیام مهدی‏ علیه السلام و نشانه ظهور وی قلمداد کنند! بر این اساس، بعید نیست حاکمان بنی‏ عباس، به دلخواه خویش، در این روایات دست برده و آنها را با خود تطبیق کرده باشند.

پی نوشت ها:
[1] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 452.

[2] کتاب الغیبة، ص 453، ح 457.
[3] اربلی، کشف‏الغمة، ج 2، ص 472.
[4] همچنین ر.ک: مسند احمد، ج 5، ص 277؛ تحفةالاحوذی، ج 6، ص 451؛ کنزالعمال، ج 11، ص 160، ح 31033؛ کتاب الفتن، ص 188.
[5] ر.ک: تاریخ غیبت کبری، ص 458.
[6] الغیبة، ص 125.
[7] چشم به راه مهدی‏ علیه السلام ، ص 296.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۴
بهمن

یکی از پدیده‏ هایی که در سال ظهور اتفاق می‏افتد و در شمار نشانه ‏های ظهور از آن یاد شده است، باران‏ های پیاپی است که تا آن روز مانند آن دیده نشده است.
این باران‏ها زمینه آبادی و سرسبزی زمین را فراهم می‏کند و به بهبود وضع زمین منجر می‏شود؛ چنان‏که امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید:
«اِنّ قُدّامَ القائِمِ‏ علیه السلام لَسَنَةٌ غَیْداقَةٌ یَفْسُدُ فِیها الثَّمَرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فِی ذلکَ» «در آستانه [قیام] قائم‏ علیه السلام سالی پرباران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل می‏ پوسد. پس در این تردیدی به خود راه ندهید».

بارش این مقدار باران پیاپی، کم‏ سابقه و یا بی‏ سابقه است. البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که این باران‏ها، هم زمان و در همه جای زمین ببارد، در این صورت، می‏ تواند جنبه اعجاز داشته باشد.
امام صادق‏ علیه السلام نیز فرمود: «اِذا آنَ قِیامُ القائِمِ مَطَرَ النَّاسَ جَمادِی الآخِرةِ وَعَشْرَةَ اَیّامٍ مِنْ رَجَبَ مَطَراً لَم یَرَ الخَلایِقُ مِثلَهُ...» [2] ؛ «وقتی که زمان قیام قائم‏ علیه السلام فرا رسد، بر مردم باران فرو خواهد ریخت؛ در ماه جمادی‏ الثانی و ده روز رجب؛ بارانی که مانندش دیده نشده است.»

پی نوشت ها:
[1] کتاب الغیبة، ص 449؛ کشف‏الغمة، ج 2، ص 461.

[2] الارشاد،ج 2، ص 381؛ روضة الواعظین، ج 2، ص 264؛ کشف‏الغمة، ج2، ص 463.

  • علی اکبر هدایتیان
۱۴
بهمن

در قصص قرآنی «اصحاب کهف»، نام گروهی از مؤمنان است که از ستم پادشاهی مشرک به غاری پناه بردند و سالیانی دراز به خواب عمیقی فرو رفتند. بر پایه روایات، این پادشاه مشرک «دقیانوس» و محل واقعه «افسوس» دانسته شده است.
داستان این گروه با اشاراتی کوتاه در اوایل سوره «کهف» ذکر شده است. در آن سخن از یکتا پرستانی است که برای گریز از پرستش خدایان دروغین، به غاری پناه بردند تا از گزند ستمکاران بت‏پرست برهند. خوابی که آنان را در ربود، به فرمان پروردگار سالیانی به طول انجامید و در این مدت، چنان هیبتی داشتند که کسی را یارای نزدیک شدن و نگریستن به آنان نبود. آنان را بیدار می‏پنداشتند.
این خفتگان سالیانی چند را (بر پایه آیات قرآنی 309 سال) در همان حال گذراندند. چون به خواست الهی از خواب برخاستند، چنان گمان بردند که تنها روزی یا کمی بیشتر از روز خواب بوده‏اند. چون یکی از ایشان برای فراهم آوردن غذا به شهر در آمد، مردم از حال شگفت انگیزشان آگاهی یافتند و بر آن شدند تا بر در غار آنان مسجدی به پا سازند.

آنچه این انسان‏ها را به بحث مهدویّت مرتبط می‏ سازد، روایاتی است که از آنان به عنوان جمعی از یاران حضرت مهدی‏ علیه السلام یاد شده است آنان در این بازگشت از حکومت جهانی عدل و قسط بهره وافری خواهند برد.
امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «اِذَا ظَهَرَ القائمُ مِنْ ظَهْرِ هَذا البَیْتِ بَعَثَ اللهُ مَعَهُ سَبْعَةً وَعِشْرینَ رَجُلاً مِنْهُم اَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ قَومِ مُوسی... و اَصْحابُ الکَهْفِ ثَمانِیَةٌ وَالمِقدادُ وَجابِرُ الاَنْصارِیُّ وَمُؤمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصیُّ مُوسی» البته برخی از مفسرین اهل سنّت نیز به زنده شدن اصحاب کهف در دوران ظهور حضرت مهدی‏ علیه السلام اشاره نموده‏اند.

پی نوشت ها:
[1] ر.ک: بحارالانوار، ج 14، ص 436 - 411؛ ارشادالقلوب، ج 2، ص 365 - 360.

[2] ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، صص 354 - 405؛ بحارالانوار، ج 14، ص 407، باب قصة اصحاب الکهف والرقیم.
[3] ر.ک: طبری، دلائل‏الامامة، ص 248؛ نیشابوری، روضةالواعظین، ص 266.
[4] ر.ک: القرطبی، تفسیر القرطبی، ج 10، ص 390.

  • علی اکبر هدایتیان