31) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک می
کنند تا به خواسته هایشان برسند خوشحال می شوند.
۳۲) متواضع هستند و اشتباهات
شان را با خوشحالی می پذیرند و به راحتی عذرخواهی می کنند. آنها از توانایی هایشان
خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمی شوند. آنها خوشحال می شوند که از دیگران
بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک می کنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب
افتخارات شخصی شان لذت می برند.
۳۳) انعطاف پذیر هستند و تغییر را غنیمت می
شمارند. وقتی وضعیتی پیش می آید که عادت ها و آسایش روزمره شان را بر هم می زند از
آن استقبال می کنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را می پذیرند.
۳۴) همیشه
سلامت جسمانی خود شان را در وضعیت مطلوبی نگه می دارند و می دانند که بدنشان خانه
ای است که در آن زندگی می کنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم
است.
۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار می کنند و تنبلی نمی کنند.
۳۶)
همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و
برخاست نمی کنند.
۳۸) وقت شان و انرژی شان را روی وضعیت هایی که از کنترل شان
خارج است صرف نمی کنند.
۳۹) کلید خاموش روشن دارند. می دانند چگونه استراحت کنند
و ریلکس شوند. از زندگی شان لذت می برند و سرگرم می شوند.
۴۰) آموخته هایشان را
تمرین می کنند. درباره تئوری های عجیب و غریب خیالبافی نمی کنند بلکه واقع بینانه
زندگی می کنند
امام محمد باقر (علیه السّلام): کسى که سورهی لقمان را در هر شب تلاوت کند، خداوند در آن شب، فرشتگانى بر او میگمارد که او را تا به صبح از شرّ ابلیس و دستیارانش محافظت کنند و اگر این سوره را در روز بخواند، همان فرشتگان او را تا شب از شرّ شیطان و دستیارانش دور نگاه میدارند
سؤال
رسانه هاى گروهى اوقات شرعى
هر روز را یک روز قبل از آن اعلام مى کنند، آیا اعتماد بر آن و بنا گذاشتن بر دخول
وقت نماز بعد از پخش اذان از رادیو و تلویزیون جایز است؟
جواب
اگر براى مکلّف اطمینان به دخول وقت از طریق مذکور حاصل شود، مى تواند بر آن اعتماد کند.
آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،359
شَرَفُ المُؤمِنِ
صَلاتُهُ بِاللَّیلِ ، و عِزُّهُ کَفُّ الأذى عَنِ النّاسِ(میزان الحکمه،ج7، فضیلت
نماز شب)
شرافت مؤمن در نماز شب
خواندن اوست و عزّتش در آزار نرساندن به مردم.
طبق روایات اسلامی، «مقداد» یکی از یاران حضرت مهدی (عج) در هنگام ظهور و
خروج آن حضرت خواهد بود. او یکی از یاران عالی مقام رسول گرامی اسلام صلّی
الله علیه و آله و سلّم بود. اگر در باره ارزش و اعتبار او به همین یک حدیث
اکتفا کنیم، دیگر نیازی به توضیح و تعریف نداریم.
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خداوند به من فرموده که
چهار نفر را دوست بدارم و خداوند به من خبر داده که آنها را دوست می دارد.»
پرسیده شد: نام آنها چیست؟
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «علی علیه السّلام و سلمان و ابوذر و مقداد.» («دانستنی های نهج البلاغه»، ص 173)
«معتمد» به پنج نفر از خواص و درباریانش از آن
جمله به «نحریر» دستور داد که مواظب خانه امامعلیه السلام باشند و تمام امور و جریانها را زیر نظر
بگیرند، همچنین به پزشکان دستور داد که هر صبح و شام از حال امامعلیه السلام باخبر باشند، همین که روز
دوم فرا رسید به «معتمد» خبر دادند که بیماری حضرت وخیم شده است. «معتمد» به پزشکان
فرمان داد که حق ندارند از منزل امام بیرون روند. و به دلیل این که حال امام
عسکریعلیه السلام رو به وخامت نهاده
بود، گفت: از کنار بستر او جدا نشوند. «معتمد»، «حسین بن ابی شوارب»، قاضی القضاة
را به همراه 10 نفر به منزل امام فرستاد و به آنان دستور داد که شب و روز در آنجا
باشند و جریانها را زیر نظر بگیرندو بعد شهادت دهند که امام به مرگ طبیعی از دنیا
رفته است. با این وجود به جز پزشکان مأمور خلیفه، 15 نفر دیگر از سوی «معتمد» خلیفه
عباسی در خانه حضرت بودند.
امام عسکریعلیه السلام در شب رحلت در یک اتاق، به دور از چشم مأموران حکومت نامه های
بسیاری به نقاط مختلف شیعه نشین نوشت و آن را به وسیله پیکی ارسال نمود.[5] حال
امام بدتر شد، پزشکان از او ناامید شدند و هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شد. در لحظات
آخر زندگی، همواره زبانش به ذکر خدا مشغول بود و او را ستایش می کرد و لبهای مبارکش
از تلاوت قرآن مجید باز نمی ایستاد. سرانجام امامعلیه السلام رو به سمت قبله کرد و روح پاکش به پیشگاه خدا
پرواز نمود.
.این حادثه جانگداز، روز جمعه هشتم ربیع الاول سال (260ق.) بعد از
نماز صبح اتفاق افتاد.
روش برخورد با خویشاوندان ( اخلاقى ، معنوى )
وَ قَالَ علی [علیه السلام] مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
ترجمه :.و درود خدا بر او ، فرمود : کسى را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
کلام شهید | |
خاطره آمدم لب ساحل. بچه ها هنوز توی اب بودند.معبر بازه بیایین.جنازه غواص ها افتاده بود روی سیم خاردار حسن فرمانده دسته مان فریاد می زد بیایین رد شین نترسین اینا عراقی اند بچه های دسته از رویشان رد می شدند می دویدندتوی خط ... حسن نشته بود بالای سر غواص ها گریه می کرد.می گفت: اینا بچه های خودمونن هوا روشن شده بود |
«نفس زکیّه» یعنی، فرد بی گناه، پاک، کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی
ندارد. در داستان حضرت موسی علیه السلام وقتی شخصی برخورد او را میبیند
در اعتراض به کار وی میگوید: «اَقَتَلْتَ نَفْساً زَکیَّةً بِغَیْرِ
نَفْسٍ»؛ [1] «آیا جان پاکی را بی آن که قتلی انجام داده باشد، میکشی؟».
گویا در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام درگیر و دار مبارزات زمینه ساز
انقلاب مهدی علیه السلام، فردی پاک باخته و مخلص، در راه امام علیه السلام
میکوشد و مظلومانه به قتل میرسد.
این رخداد عظیم، طبق بیان روایات بین رکن و مقام - در بهترین مکان های زمین
- اتفاق میافتد. [2] فرد یاد شده از اولاد امام حسن مجتبی علیه السلام
است که در روایات، گاهی از او به عنوان «نفس زکیّه» و «سید حسنی» یاد شده
است. [3] .
قتل نفس زکیّه، از نشانه های حتمی و متصل به ظهور است و هر چند در منابع
اهل سنّت نامی از آن برده نشده، ولی در منابع شیعه، روایات آن فراوان و
بلکه متواتر است. [4] از این رو، در اصل تحقق چنین حادثه ای - به عنوان
علامت ظهور - شکی نیست؛ هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و
ویژگی های مقتول، مشکل است.
برخی احتمال داده اند: مراد از نفس زکیّه، محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف
به نفس زکیّه است که در زمان امام صادق علیه السلام در منطقه «احجار زیت»
در نزدیکی مدینه کشته شد. این احتمال درست نیست، به چند دلیل:
1 . لازمه اش این است که پیش از تولد حضرت مهدی علیه السلام؛ بلکه پیش از آن که امامان از آن خبر دهند، این نشانه رخ داده باشد.
2 . در روایات تصریح شده که «نفس زکیّه»، بین رکن و مقام کشته میشود و حال
آنکه محمدبن عبداللّه بن حسن در منطقه «احجار زیت» (در نزدیکی مدینه) کشته
شده است.
3 . همان گونه که در روایات اشاره شده قتل نفس زکیّه از نشانه های حتمی و
متصل به ظهور است؛ حال آنکه محمدبن عبداللّه، سالها پیش از تولد حضرت
مهدی علیه السلام به قتل رسیده است.
امام باقرعلیه السلام میفرماید: «لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ قائِمِ آلِ
مُحَمَّدٍ وَبَیْنَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ اِلاّ خَمْسَ عَشَرَةَ
لَیلَة»؛ [5] «بین ظهور مهدی علیه السلام و کشته شدن نفس زکیّه، بیش از
پانزده شبانه روز فاصله نیست».
محمدبن عبداللّه بن حسن، معروف به نفس زکیّه، در زمان امام صادق علیه
السلام و در سال 145 ه .ق به قتل رسیده و از آن هنگام تا به حال، بیش از ده
قرن میگذرد و نمیتواند علامت متصل به ظهور باشد.
به نظر میرسد، اموری چون همنامی وی و پدرش با پیامبر اکرم صلی الله علیه
وآله و پدر گرامی ایشان، شباهت ظاهری، بودن وی از خاندان شریف و بزرگوار
امام حسن مجتبی علیه السلام وجود برخی نشانه ها (چون داشتن خالی سیاه بر
روی کتف راست)، قیام وی در شرایط سخت و در اوج خشونت بنیامیه و از همه
مهمتر، شیطنت ها و تحریف های بنی عباس، سبب گشته بود که مردم به اشتباه
بیفتند و گروهی او را مهدی تصور کنند!
علاوه بر این، از بعضی قرینه ها استفاده میشود که خود «نفس زکیّه» و پدرش
عبداللّه محض، - که شیخ بنی هاشم در آن عصر به شمار می رفت - و نیز برادرش
ابراهیم، به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن میزدند و چنین
وانمود میکردند، گویا مهدی ایشان، همان مهدی موعود است.
آنان میخواستند از این راه، در رسیدن به قدرت و پیروزی انقلاب خویش و در
هم شکستن بنی امیه کمک بگیرند. امام صادق علیه السلام در همان هنگام، آنان
را از این کار بازداشت. [6] .
پی نوشت ها:
[1] کهف (18)، آیه 74.
[2] کمالالدین، ج 1، ص 330، ح 16.
[3] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 445، ح 440.
[4] الخصال، ج 1، ص 303، ح 82؛ کتاب الغیبة، ص 435، ح 425؛ الکافی، ج 8، ص 310، ح 483؛ منتخب الاثر، ص 459.
[5] الارشاد، ج 2، ص 374؛ کتاب الغیبة، ص 445، کمالالدین، ج 2، ص 649.
[6] بحارالانوار، ج 47، ص 131.
متن آیه
إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِیقِ
ترجمه
همانا کسانى که مردان و زنان با ایمان را مورد آزار و شکنجه قرار دادند و توبه نکردند، پس براى آنان عذاب دوزخ و همچنین عذاب سوزان است.
تفسیر
اصحاب اخدود و همه
شکنجهگران تاریخ، مورد قهر الهى هستند. «الّذین فَتنوا المؤمنین...»
زنان با
ایمان در کنار مردان، آزار و شکنجهها را به جان مىخریدند. «فَتنوا المؤمنین و
المؤمنات»
در دفاع از مظلوم، تفاوتى میان زن و مرد نیست. «فَتنوا المؤمنین و
المؤمنات ...»
راه توبه همواره باز است و براى هیچ کس بنبست وجود ندارد و لذا
یأس از رحمت خدا ممنوع است. (آرى، خداوند حتّى شکنجهگرانى که مؤمنان را
مىسوزاندند، دعوت به توبه کرده است.) «فتنوا... ثمّ لم یتوبوا»
خداوند
توبهپذیر است، گرچه مدّتى طول کشیده باشد. «ثُمّ»
کیفر سوزاندن، سوزاندن است.
«النّار ذات الوقود - عذاب الحریق»