الف ـ نیکویىِ کردار
ب ـ خلوص عمل
ج ـ راستىِ کردار
د
ـ زهد
ه ـ بى نیازى نفس
و ـ سلامت نفس
ز ـ علم لدنّى
ح ـ بهشت
پی نوشت :
[1] . محمدی ری شهری، محمد، فرهنگ نامه
آرزو، چاپ اول، 1385.
کلام شهید | |
خاطره برادرم هردومان را خوب می شناخت. آمد به من گفت: «زندگی کردن با مهدی خیلی سخته ها، صفیه.» گفتم: «می دونم.» گفت: «مطمئنی پشیمان نمی شوی؟» با اطمینان کامل گفتم: «بله.» شاید فکر مهریه هم از همین جا توی ذهنم شکل گرفت که باید ساده باشد. آن قدر ساده که هیچ کس نتواند فکرش را بکند. مهدی هم به همین فکر می کرد. وقتی گفت: «یک جلد کلام الله و یک قبضه کلت» شادی در چشم های هردومان و در سکوتی که پیش آمد، موج زد. شهید مهدی باکری |
سؤال
افراد بازنشسته که همچنان
حقوق ماهیانه دریافت مى کنند، آیا باید خمس حقوقى را که در طول سال دریافت مى کنند،
بپردازند؟
جواب
در صورتى که از مخارج سال اضافه بیاید، پرداخت خمس آن واجب است.
آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،872
وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اءرْبَعٍ: اءَوَّلُها اءنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما اءرادَ مِنْکَ، وَالرّبِعَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ.( کافى ،ج 1، ص 50، ح 11؛ اءعیان الشیعة ، ج 2، ص 9؛نزهة النّاظر، ص 121، ح 1.)
تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائى کرده ام :
اوّلین آن ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسى و نسبت به او شناخت پیدا
کنى . دوّم ، این که بفهمى که از براى وجود تو و نیز براى بقاء حیات تو چه کارها و
تلاش هائى صورت گرفته است . سوّم ، بدانى که براى چه آفریده شده اى . چهارم ، معرفت
پیدا کنى به آن چیزهائى که سبب مى شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوى یعنى راه
خوشبختى و بدبختى خود را بشناسى و در جامعه چشم و گوش بسته حرکت نکنى
.
جامعه شیعی گاهی به انحرافاتی مبتلا میشد که
ضرورت داشت امام قاطعانه وارد عمل شود و با پیامهای ویژه برای برخی افراد از گسترش
آن جلوگیری فرماید.
از باب نمونه، امام در برابر افراد منحرف همانند علی بن حسکه
قمی که مکتب غلات را ترویج میکرد، به احمد بن محمد عیسی در پاسخ نامهاش مینویسد:
اینها از دین نیست؛ از او فاصله بگیر.
همچنین در پاسخ برخی فرموده: اینها را ترک
کنید. خداوند لعنتشان کند و اگر یکی از اینها را در جای خلوتی پیدا کردید، سر او را
با سنگ بشکنید.
درباره محمد بن نصیر نمیری که از غلات و دارای فساد عقیدتی و
اخلاقی بود، دستور لعن و طرد او را از جامعه شیعی صادر فرمود.
همچنین دستور قتل
فارس بن حاتم قزوینی را صادر فرمود.
امام هادی علیه السلام درباره یکی از مباحث مربوط به
قرآن که مسئله سیاسی روز و تبدیل به دستاویزی برای زندانی یا کشتن افراد شده بود،
طی نامه به محمد بن عیسی بن عبید یقطینی، از او خواست تا پیروان و شیعیان از این
فتنه فاصله بگیرند.
امام درباره گروه صوفیه نیز موضع منفی داشت.
از این رو،
در مسجد پیامبر ضمن سخنان ارزشمندی به محمد بن الحسین بن ابی الخطاب فرمود: هرگز به
این گروه فریبکار اعتنا نکنید؛ چرا که اینان جانشینان شیطان و خراب کننده پایههای
دین هستند.
متن آیه
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انشُزُوا فَانشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ
ترجمه
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هرگاه به شما گفته شود در مجالس (براى دیگران) جا باز کنید، پس جا باز کنید تا خدا نیز براى شما گشایش دهد و هرگاه گفته شود برخیزید، برخیزید. (بزرگى، به نشستن در جاى خاص نیست، بلکه) خدا از میان شما کسانى را که ایمان آورده و کسانى را که صاحب علم و دانشاند، به درجاتى رفعت و بزرگى مىدهد و خداوند به آنچه انجام مىدهید به خوبى آگاه است.
تفسیر
جا دادن و احترام به
تازه واردان، یک ارزش است. «فافسحوا... فانشزوا»
جا دادن به دیگران در هر مجلسى
که باشد لازم است. «فى المجالس»
عمل به دستورات خداوند، زمینه براى دریافت
پاداشهاى بیشتر است. «فافسحوا یفسح اللّه لکم»
گشایش در کار دیگران، سبب گشایش
خداوند در امور شماست. «فافسحوا یفسح اللّه لکم» پاداش الهى با عمل متناسب است.
گشایش، گشایش مىآورد.
رعایت آداب اجتماعى، حتّى در نشست و برخاست، مورد سفارش
اسلام است. «فافسحوا... فانشزوا»
گاهى لازم است به احترام ورود بزرگان و
دانشمندان به اهل مجلس گفته شود که برخیزید. «انشزوا فانشزوا»
علم، هدیه و تفضّل
الهى است. «اوتوا العلم...»
صاحبان علم و دانش، باید در جامعه اسلامى از جایگاه
بالا و والایى برخوردار باشند. «و الّذین اوتوا العلم درجات»
عمل دانشمند، پاداش
بیشترى دارد. «یرفع اللّه... الّذین اوتوا العلم درجات»
جا دادنها و بلند
شدنها، خالصانه و براى خدا باشد نه به انگیزههاى دیگر. «واللّه بما تعملون
خبیر»
در نشست و برخاستها، خدا را فراموش نکنیم. «واللّه بما تعملون
خبیر»